یه موقعهایی هست که دوست داری حرف بزنی٫ تلاش کنی٫ بجنگی ولی نمیدونی دیگه برای چی باید تلاش کنی و ادامه بدی، چون هیچ چیز قشنگی باقی نمونده و دیگه شک داری که ارزشش رو داره یا نه.
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی نمونده
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
Sometimes we don't talk! Because there's nothing left to say
گاهی ما حرف نمیزنیم
چون که دیگه چیزی برای گفتن نمونده.
توی من دیگه ذوقی نمونده که بخوای کورش کنی هرجوری دلت میخواد رفتار کن.
God, don't play with the butterflies in my heart, there are only a few of them left.
تو رو خدا با پروانه های تو دل من بازی نکن، کلا چندتا ازشون بیشتر باقی نمونده.
من غمگینم. خسته ام. شکسته ام. تنهام. از درون بارها مردم. غم میلیاردساله ی زمین روی شونه هامه. دلم میخواد گریه کنم ولی اشکی برام باقی نمونده. دلم میخواد فریاد بزنم ولی کلمه ها و صدام ناپدید میشن. دلم میخواد فرار کنم ولی جایی ندارم که برم. من تاریکم، خیلی تاریکم، یه سیاه چاله ام که فقط بدبختی هارو به داخل خودش کشیده. من مثل اون شخصیت غمگینِ داستانی ام که انگار هیچ پایان خوشی نداره. با تموم این ها، هنوزم اینجا میمونی؟
بعد از نسترن هیچی دیگه برام نمونده
اون با رفتنش گلخونهی عشقو سوزونده ..
باشه! تهش همه چی درست میشه؛
ولی اگه تا اون موقع ذوقی برامون
نمونده باشه چی؟
رو هر آدمی اسم عشق نزارین
و هرآدمی ارزش ناراحتیتونو نداره
پس سر کارهایی که از بی عقلی و نادونی میکنن ناراحت نشید؛ فقط نزارین اونقدر خورد و نابودتون کنه که بعد تموم شدن این عذاب هیچی از خودت باقی نمونده باشه!
واقعا دیگه مغزمم کشش دروغ گفتن های ادمای اطرافمو نداره…!
کاش بفهمن حالم و استپ کنن!
بفهمن منم ادمم و خسته میشم از همه چی.
کاش بفهمن که دیگه جونی تو تنم نمونده براشون با خودشون بجنگم :)
همهچیز برای من دیر اتفاق افتاد. اولینبار که تونستم با دوستام بیرون برم، اولینباری که با خیال راحت بدون پیگیری لحظهای خانواده ام بیرون بودم، اولین مهمونیای که رفتم، اولینباری که دیروقت برگشتم خونه، اولین شبی که برنگشتم
همش وقتی اتفاق افتاد که دیگه ذوقی براش نمونده بود.