قول بده كه خواهی آمد ،
اما هرگز نيا ...!
اگر بيايی ،
همه چيز خراب میشود ...!
ديگر نميتوانم اينگونه با اشتياق ،
به دريا و جاده خيره شوم ...!
من خو كرده ام ،
به اين انتظار ...!
به اين پرسه زدن ها ،
در اسكله و ايستگاه ...!
اگر بيايی ،
من چشم به راهِ چه كسی بمانم ...؟
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی نميتوان
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
از هنگامي ک خداوند مشغول خلق زن بود شيش روز ميگذشت. فرشته اي ظاهر شد و گفت: چرا اين همه وقت صرف اين يکي ميفرماييد؟ خداوند پاسخ داد: دستور کار اورا ديده اي؟
بايد دويست قطعه متحرک داشته باشد، ک همگي قابل جايگزيني باشند، بايد بتواند با خوردن غذاي شب مانده کار کند. دامني داشته باشد که همزمان دو بچه را در خودش جاي دهد، بوسه اي داشته باشد ک بتواند همه دردهارا، از زانوي خراشيده گرفته تا قلب شکسته را درمان کند. او ميتواند هنگام بيماري خودش را درمان کند، يک خانواده را با يک قرص نان سير کند.
فرشته نزديک شد و به زن دست زد و گفت: اما پروردگارا او را خيلي نرم آفريدي.
خداوند : بله نرم است اما او را سخت هم آفريده ام تصورش را هم نميتواني بکني ک او تا چه حد ميتواند تحمل کند و زحمت بکشد. آنگاه فرشته متوجه چيزي شد و به گونه زن دست زد و گفت اشک براي چيست؟
خداوند گفت: اشک وسيله ايست براي ابراز شادي، اندوه، درد، نااميدي...
فرشته متاثر شد و گفت: زن ها قدرتي دارند ک مردان را متحير ميکنند.
خداوند گفت: اين مخلوق عظيم فقط يک عيب بزرگ دارد
فرشته گفت: چه عيبي؟
خداوند فرمود : پارک دوبل بلد نيست"
بعضی ﺭﺍﺑﻄﻪ ﻫﺎ...
ﻧﻪ ﻋﺎﺩﺗﺴﺖ ... ﻧﻪ ﻋﺸﻘﺴﺖ ...
ﻧﻪ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻦ ...
ﭼﻴﺰﻯ ﻓﺮﺍﺗﺮ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﻫﺎﺳﺖ ...
و خوب میدانی که...
ﻧﻪ ﺗﻮ ﺑﺮﺍﻯ ﺍﻭ ﻣﻰ ﻣﺎﻧﻰ ......
ﻧﻪ ﺍﻭ ﺑﺮﺍﻯ ﺗﻮ ......
ولی...
ﻫﺮ ﺩﻭ ﺑﻰ ﻫﻢ ﻧﻤﻴﺘﻮﺍﻧﻴﺪ ﺑﻤﺎﻧﻴﺪ ......
ﻭ ﺍین
" ﺩﺭﺩ " ﻧﺎﻙ ﺗﺮﻳﻦ ﺭﺍﺑﻄﻪ ﻯ ﺩﻧﻴﺂﺳﺖ.
"بهترين واژه ي بي تکرار
بلندترين شعر عاشقانه ي من
اولين معشوقه ي من
تنها تکيه گاه شبهاي تاريکي
بزرگيت را نميتوان در اين واژه ها توصيفت کرد... "
, خسرو شکیبایی :
زن ها ميتوانند در اوج دلتنگی لبخند بزنند ...
آواز بخوانند...
غذاي دلخواهت را تدارک ببينند ...
کودکانه با بچه ها بازی کنند ...
زن ها ميتوانند با قلبی شکسته باز هم دوستت بدارند ...
ببخشند و بخندند ...
تو از طرز آرایش موهايش يا رنگ لب هايش ، لباسش يا حتي حرف هايش ، هرگز نميتواني حدس بزني زني که روبرويت ايستاده دلتنگ يا دلشکسته است ...
زن بودن کار ساده ای نیست ...
ﺑﻌﻀﻰ ﺭﺍﺑﻄﻪ ﻫﺎ...
ﻧﻪ ﻋﺎﺩﺗﺴﺖ ...
ﻧﻪ ﻋﺸﻘﺴﺖ ...
ﻧﻪ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻦ ...
ﭼﻴﺰﻯ ﻓﺮﺍﺗﺮ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﻫﺎﺳﺖ ...
و خوب میدانی که...
ﻧﻪ ﺗﻮ ﺑﺮﺍﻯ ﺍﻭ ﻣﻰ ﻣﺎﻧﻰ ......
ﻧﻪ ﺍﻭ ﺑﺮﺍﻯ ﺗﻮ ......
ولی...
ﻫﺮ ﺩﻭ ﺑﻰ ﻫﻢ ﻧﻤﻴﺘﻮﺍﻧﻴﺪ ﺑﻤﺎﻧﻴﺪ ......
ﻭ ﺍین
" ﺩﺭﺩ " ﻧﺎﻙ ﺗﺮﻳﻦ ﺭﺍﺑﻄﻪ ﻯ ﺩﻧﻴﺂﺳﺖ .
قسم به پنج ضلع حريم بيت الله،
مدينه ومكه ومشهدو نجف وكربلا،
قسم به كوثروقرآن وعترت وثقلين،
محمدوعلي وفاطمه وحسن وحسين،
به كوري دل آنكه نميتواند ديد،
بگو اشهدان عليآ ولي الله.
روز پدروميلاد حضرت علي (ع)به همه ی 1جمله ای ها مبارك.
اين روزها عجيب دلتنگم
خاطرات شيرينم بر گلويم چنگ ميزند
اما نميتوانم مرورشان كنم...
بين روزهاي امروزم محصورم كرده اند...
نميگذارند كه مرور كنم ، همه روزهايي كه صباحي از آن من بوده است...
آي روزهاي خوشي كه گذشتي.... دلتنگتم....
بي خداحافظي رفتن مرا ببخش...
يك روز چنگيز ودربا ريانش براي شكار به جنگل رفتند-هوا خيلي گرم بود وتشنگي داشت چنگيز ويارانش را ازپا درمي آورد
-بعد ازساعتها جستجو جويبار كوچكي ديدند چنگيز شاهين شكاريش را به زمين گذاشت وجام طلايي را در جويبار زد و خواست آب بنوشد اما شاهين به جام زد و آب بر روي زمين ريخت-براي بار دوم هم همين اتفاق افتاد چنگيز خيلي عصباني شد و فكر كرد -اگر جلوي شاهين رانگيرم ، درباريان خواهندگفت:چنگيزجهانگشا نميتواند از پس يك شاهين برآيد -پس اينبار باشمشير به شاهين ضربه اي زد-پس از مرگ شاهين -چنگيز مسير آبرا دنبال كردوديد كه ماري بسيار سمي در آب مرده و آب مسموم است اواز كشتن شاهين بسيار متاثرگشت مجسمه اي طلايي از شاهين ساخت-بر يكي از بالهايش نوشتند:يك دوست هميشه دوست شماست -حتي اگر كارهايش شما را برنجاند-روي بال ديگرش نوشتند: هرعملي كه از روي خشم باشد محكوم به شكست است… ﺧﺪﺍﯾﺎ ﮐﻤﮏ ﮐﻦ … ﺩﯾﺮﺗﺮ ﺑﺮﻧﺠﯿﻢ, ﺯﻭﺩﺗﺮ ﺑﺒﺨﺸﯿﻢ ﮐﻤﺘﺮ ﻗﻀﺎﻭﺕ ﮐﻨﯿﻢ ﻭ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﻓﺮﺻﺖ ﺑﺪﻫﯿﻢ …
جاي هيچکس را هيچکس ديگر نميتواند پر کند !
مهربانم :
تولدت مبارک