و از تمام ما همین خیالهای دور به جا خواهد ماند، نامهایی که به زحمت به یادشان میآوریم و صورتهایی که تکه به تکهی اجزایشان را فراموش خواهیم کرد و در انتها صورتی بی شکل خواهد ماند و نامی که دیگر نمیدانیم که از آن چه کسی بوده است
. .
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی نمیدانیم
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
یا رب ڪجایی ماپریشانیم
از سایه خود هم هراسانیم
بعضی درون خانه پنهانیم
بعضی عذا دار عزیزانیم
عید آمدو در اوج بحرانیم
اما دلیلش را نمیدانیم
#رویای_تلخ_
فقیری به ثروتمندی گفت:
اگر من در خانه ی تو بمیرم،
با من چه می کنی؟
ثروتمند گفت:
تو را کفن میکنم و به گور می سپارم.
فقیر گفت:
امروز که هنوز هم زنده ام، مرا پیراهن بپوشان، و چون مُردم، بی کفن مرا به خاک بسپار ....!
حکایت بالا حکایت بسیاری از ماست؛
که تا زنده ایم قدر یکدیگر را نمیدانیم ولی بعد از مردن هم، میخواهیم برای یکدیگر سنگ تمام بگذاریم.
چه آسان تماشاگر سبقت ثانیه هاییم و به عبورشان میخندیم چه آسان لحظه ها را به کام هم تلخ میکنیم و چه ارزان به اخمی میفروشیم لذت باهم بودن را چه زود دیر میشود و نمیدانیم که فردا می آید و شاید ما نباشم پس مهربانی را همیشه به خاطر بیاور,و به خاطر بسپار,و درخاطرت بماند
خدایا...دنیایت تا چه حد خواستنی است؟چه چیزی دیده ایم؟تنهایی..اشک و آه وخنده هایـی
که ازهـزاران زخم بدتراست.حسـرتها وپریـشانیها...ماانسانهایـی که تا نـوک بینـی مان رامیبـینیـم
ولاغیر!به فکر دنیایمان هستیم وتاوقتی منافعمان اجازه دهد کنارهم می مانیم واگر فقط یـک ثانیـه
به خطر بیفتیم آنقدربیرحمانه یکدیگر را ترک میکنیم که فقط میتوانیم درخود بشکنیم ودم نزنیم.
خدایا..این دنیا چه بلایی سرمان آورده که تا مشکلی داریم به توئـه خالق پنـاه می اوریـم و بـه
محض اینکه خیالمان راحت شد تاکمـر بـرای خلقت خـم میشویم؟به راســتی که ایـنهـمه دل
شکستنها..کجای جـهان تو بوده اند؟کجـای برنامه هایـت جای داشتند؟دل یکـدیـگـر رابــه درد می اوریم
وفارغ از ان به زندگیـمان ادامـه میدهیم ..خدایا..دلم به انـدازه همـه تنهاییـت گرفته..ازدورویی ها..جلب
توجه های احمقانه...مافقط تصورمیکنیم زندگی میکنیم..آنقدردرخودو آدمهای اطرافمان غرق شده ایم که
دیگر فرصت نمیکنیم ازته دل فقط یکبـارازته دل تورا بخوانـیم!مایی که حتـی هنوز چیـزی ازدیـنمـان
نمیدانیم..اززندگی کردن فقط مدرسه ودانشگاه وازدواج وبچه دارشدن ودوستیهای بـی
سروسامان وخنده های دروغین واشکهای تمساح وتوبه های بی اساس و...را فهمیده ایم.
خدایا دلم گرفته وخودت میدانی که هرکسی به جزتو به حرفهایم میخندد...
خدایا همه چیز را اشتباهی فهمیدیم،اختیارداربودنمان مارا به بیراهه کشانده..نه اینکه به درگاهت
شکایت کنم نه...میدانم که توخیـرخواه مطلقی..اماانگارخوبـی به مانیامده...بـنده های مهربانـت
کمیاب شده اند..زمین مهربان ما طاقتش بریده..اورا بفرست..آمین!
مهدی جآن :
گویی دوست داشتن های ما
جایی در جورچین آمدنت ندارد
كه اینچنین
بی حركت مانده ایم!
[ نمیدانیم گروه خونی قدمهایت چیست ؟؟ و اگر هم بدانیم فکر نمیکنم گروه خونی ما به قدمهایت بخورد...!!!
چون به سمت ما نمی خورد كه عاشق آمدنت باشیم ؟ !!! ]
{ به حق عاشقانت ، عاشقمان کن } :|