کپشن های مربوط به نمیگنجد

پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی نمیگنجد

عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)

یکی بود, یکی نبود....
این داستان زندگی ماست...
همیشه همین بوده...
یکی بود, یکی نبود..
در اذهان شرقی مان نمیگنجد باهم بودن..
باهم ساختن..
برای بودن یکی ... باید دیگری نباشد..
هیچ قصه گویی نیست که داستانش این گونه آغاز شود:
که یکی بود, دیگری هم بود و همه بودند..
و ما اسیر این قصه کهن ...
برای بودن یکی , دیگری را نیست میکنیم... از دارایی, از آبرو, از هستی..
انگار که بودنمان وابسته نبودن دیگریست ....
و فکر میکنیم هیچ کس نمیداند, جزما ... هیچ کس نمیفهمد , جز ما...
و آن کس که نمیداند و نمی فهمد, ارزشی ندارد, حتی برای زیستن .. و این هنری است که آن را خوب آموخته ایم ..
هنر نبودن دیگری...
پس بیاییم قصه کهن را عوض کنیم و کهنی نو بسازیم
بیایید برای با هم بودن و در کنار هم بودن تلاش کنیم تا لذت با هم بودن را درک کنیم
با هم باشیم و در کنار هم برای همیشه

میدانی ، روزی که ماجرای عشق تو را به مادرم گفتم ، چه اتفاقی افتاد ؟!!
اصلأ بگذار از اول برایت بگویم...
قبل از اینکه حرفی بزنم موهایم را باز کردم و روی شانه أم ریختم مادرم گفته بود موهایت را که باز میکنی انگار چندسال بزرگتر میشوی...میخواستم وقتی از عشق تو میگویم بزرگ باشم ...
بعد از آن دو استکان چای ریختم، بین خودمان بماند اما دستم را سوزاندم و نتوانستم بگویم آخ ، بلکه دلم آرام بگیرد ، مجبور بودم چون مادر اگر میفهمید بزرگ شدنم را باور نمیکرد ... دست سوخته أم را زیر سینی پنهان کردم چای را مقابلش گذاشتم و کنارش نشستم ، عشقت توی دلم مثل قند آب میشد و نمیدانستم از کجا باید شروع کنم.....باتردید گفتم :"مادرجان،اگر آدم عاشق باشد زندگی چقدر دلنشین تر بر آدم میگذرد ، نه؟"
عینک مطالعه را از چشمش برداشت و نگاهش را به موهایم دوخت ، انگار که حساب کار دستش آمده باشد ، نگاهش را از من گرفت و بین گل های قالی ، گم کرد.
+"عشق" چیز عجیبی ست دخترکم ، انگار که جهانی را توی مردمک چشمت داشته باشی و دیگر هیچ نبینی ، هیچ نخواهی و با تمام ندیدن ها و نخواستن ها بازهم شاد باشی و دلخوش....
عشق اما خطرات خاص خودش را دارد ، عاشق که باشی باید از خیلی چیزها بگذری ، گاهی از خوشی هایت ، گاهی از خودت ، گاهی از جوانی أت ...
دستی به موهای کوتاهش کشید و ادامه داد :
عاشقی برای بعضی ها فقط از دست دادن است ...
برای بعضی ها هم بدست آوردن...اما من فکر میکنم زنها بیشتر از دست میدهند...
گاهی موهایشان را ، که مبادا تار مویی در غذا معشوقه ی شان را بیازارد ...
گاهی ناخن های دستشان را ، که مبادا تمیز نباشد و معشوقه شان را ناراحت کند..
گاهی عطرشان را توی آشپزخانه با بوی غذا عوض میکنند
دستشان را میسوزانند و آخ نمیگویند "...
مکث کرد و سوختگی روی دستش را با انگشت پوشاند :
"گاهی نمیخرند ، نمیپوشند، نادیده میگیرند که معشوقه شان ناراحت نشود ، تازه ماجرا ادامه دار تر میشود وقتی زنها حس مادری را تجربه میکنند ، عشقی صد برابر بزرگتر با فداکاری هایی که در زبان نمیگنجد..
دخترکم عاشقی بلای جان آدم نیست اما اگر زودتر از وقتش به سرت بیاید از پا در می آیی"..
لبخندی زدم ، از جایم بلند شدم و به اتاقم رفتم ، جای سوختگی روی دستم واضح تر شده بود ، رو به روی آینه ایستادم و به خودم نگاه کردم...عاشقی چقدر به من نمی آمد ، موهایم را بافتم ، دلم میخواست دختر کوچک خانواده بمانم ، برای بزرگ شدن زود بود ...خیلی زود...!!

#نازنین_عابدین_پور

ﺣﺲ ﺧﻮﺑﯽ ﻧﯿﺴﺖ ﺩﺭ ﺭﻭﯾﺎﯼ ﮐﺴﯽ ﮔﻢ ﺷﻮﯼ ﮐﻪ ﻓﮑﺮ

ﺗﻮ ﺣﺘﯽ ﺩﺭ ﺧﻮﺍﺑﺶ ﻫﻢ ﻧﻤﯿﮕﻨﺠﺪ ..

دیشب داییم دوتا نوه شو گذاشته رو پشتش و به اصطلاح الاغ سواری میکردن.. یهو برادرزادم (یه ساله) بهونه گرفت منم میخام سوار الاغ شم... یهو گودزیلامون برداشت گفت... اااا هلیا!!! حیوون آزاری گناهه...
دیگه کار از یکی دو وض گذشته... در وض نمیگنجد

اس ام اس های جدید،عاشقانه، خنده دار و . . . ارسالی کاربران

نبود, داستان, زندگی, ماست, همیشه, همین, بوده, اذهان, شرقی, نمیگنجد, باهم, بودن, ساختن, برای, باید, دیگری, نباشد, گویی, نیست, داستانش, گونه, آغاز, بودند, اسیر, میکنیم, دارایی, آبرو, هستی, انگار, بودنمان, وابسته, نبودن, دیگریست, نمیداند, جزما, نمیفهمد, ارزشی, ندارد, زیستن, هنری, آموخته, بیاییم, کهنی, بسازیم, بیایید, کنار, تلاش, باشیم, میدانی, روزی, ماجرای, مادرم, گفتم, اتفاقی, افتاد, اصلأ, بگذار, برایت, بگویم, اینکه, حرفی, بزنم, موهایم, کردم, شانه, ریختم, گفته, موهایت, چندسال, بزرگتر, میشوی, میخواستم, وقتی, میگویم, باشم, استکان, خودمان, بماند, دستم, سوزاندم, نتوانستم, بلکه, آرام, بگیرد, مجبور, بودم, میفهمید, شدنم, باور, نمیکرد, سوخته, سینی, پنهان, مقابلش, گذاشتم, کنارش, نشستم, عشقت, میشد, نمیدانستم, شروع, باتردید, مادرجان, عاشق, چقدر, دلنشین, میگذرد, عینک, مطالعه, چشمش, برداشت, نگاهش, دوخت, حساب, دستش, آمده, گرفت, قالی, عجیبی, دخترکم, جهانی, مردمک, چشمت, داشته, نبینی, نخواهی, تمام, ندیدن, نخواستن, بازهم, دلخوش, خطرات, خودش, خیلی, چیزها, بگذری, گاهی, خوشی, خودت, جوانی, دستی, کوتاهش, کشید, ادامه, عاشقی, بعضی, دادن, بدست, آوردن, میکنم, زنها, بیشتر, میدهند, موهایشان, مبادا, مویی, معشوقه, بیازارد, ناخن, دستشان, تمیز, ناراحت, عطرشان, آشپزخانه, میکنند, میسوزانند, نمیگویند, سوختگی, انگشت, پوشاند, نمیخرند, نمیپوشند, نادیده, میگیرند, نشود, تازه, میشود, مادری, تجربه, عشقی, برابر, فداکاری, هایی, زبان, بلای, زودتر, وقتش, بیاید, لبخندی, جایم, بلند, اتاقم, رفتم, واضح, آینه, ایستادم, بافتم, کوچک, خانواده, بمانم, دیشب, داییم, دوتا, گذاشته, پشتش, اصطلاح, الاغ, سواری, میکردن, برادرزادم, ساله, بهونه, میخام, اااا, هلیا, حیوون, آزاری, گناهه, دیگه, گذشته,