ما میمیریم. اما رد پای ما به جا میمونه. توی نامهای که نوشتیم، توی موسیقیای که نواختیم، تویِ ریشههای گلی که یه روز تو باغچه کاشتیم، تو قلبی که گرمش کردیم. شایدم نه؛ بهتره بگم ما زنده میمونیم، توی هر چیزی که یه روز بهش زندگی بخشیدیم.
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی نوشت
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
نوشته بود:
امیدوارم خیری که در غمت پنهان شده، به زودی عیان شود🤍
. .
نوشته بود که:
یه حس مزخرفی دارم انگار قرار بوده
عصر ببینمت ولی خوابم برده.
بیدار شدم دیدم شب شده، تو هم زنگ نزدی.
نوشته بود: «اونی که نباید میرفت، رفت، دیگه فرقی نداره کی هست کی نیست.» و چقد غم داره این جمله هممون حسش کردیم.
نوشته بود : امیدوارم حالت خوب بشه
از همه چیزهایی که هیچوقت درباره اش حرف نمی زنی.
یه چیزایی هست؛
نه میشه نوشت نه میشه به زبون آورد،
و نه میشه فراموش کرد،
همونا میشن چروک های صورت، موهای سفید، سردرد، معده درد،
بداخلاقی های گاه و بیگاه....!
• |.
استاد گلشیری تو یکی از کتابهاش نقل به مضمون نوشته بود: «بابا من اصلا زن گرفتم که وقتی شب میرسم خونه براش خاطرات زندگیم رو بگم.»
و من باهاش موافقم. اشتیاق به قصهی دیگری٬ مقدمه خلق قصههای تازه است.
یکی از بزرگترین حسنهای ادبیات همین که تمرین میکنیم شنونده قصه باشیم.
یونگ یه جمله داره که میگه، تا وقتی که به مسائل ناخوداگاهت آگاه نشدی، یجوری ناهشیارت مسیر زندگیت و دست میگیره که اسمش و میذاری سرنوشت!
کتاب برایم دنیای تازه ای است ..
حرفهای تازه و کارهای تازه ..
همچین جذب نوشتههای کتاب میشوم
که اگر بیخ گوشم توپ بترکانند حالیام نمیشود ..
مثل آدم تشنهای که به آب رسیده باشد
هر جمله برایم شده است یک جرعه آب گوارا ..
آبی خنک ، صاف و زلال که به من جان میدهد 🤍.
- احمد محمود
♡
کسی نمیداند،
امّا من هر روز صبح،
عطر تو را از هوا نفس میکشم
و هنوز هم وقتی به عکسی
که خودم از تو برداشتهام نگاه میکنم
عطر تو در چشمانم منتشر میشود
دیگر نمیتوانم پنهانت کنم
از درخشش نوشتههایم میفهمند،
برای تو مینویسم
از شادی قدمهایم،
شوق دیدن تو را درمییابند،
از لبخندم
پی به حضور تو میبرند
من حتی
دیگر نمیتوانم
تو را از خودت هم
پنهان کنم ...
#نزار_قبانی