آورده اند که نوشیروانِ عادل را، در شکارگاهی، صید کباب کردند و نمک نبود.
غلامی به روستا رفت تا نمک آرَد .
نوشیروان گفت :
نمک به قیمت بِستان ، تا رسمی نشود و ده خراب نگردد .
گفتند : از این قدر چه خلل آید ؟
گفت : بنیاد ظلم در جهان ، اندکی بوده است .هر که آمد برو مزیدی کرده تا بدین غایت رسیده...
"گلستان سعدی"
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی نوشیروانِ
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)