در قلبِ آدمي جاهايي هست كه هنوز به وجود نيامدهاند
و رنج به درونِ آنها میرود تا بدانها هستي بخشد..!
"لئون بلوآ "
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی نيامده
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
شهــــريور….
این ته تغاری
نازک نارنجی آفتاب
رسید …
نيامده
سر ناسازگاری
گذاشته است…
گرچه در کوله اش
گرما دارد و آفتاب...
اما هنوز نیامده …
میخواهد بگوید..
که از جنس پاییز است..
با خودش بادها را میاورد..
یکه تازی میکند…
شهريور از دیر باز
حامل شکوفه های پاییزی بوده..
شکوفه هایی به رنگ…
سرخ ، زرد ، نارنجی...
شهريور….
تمام آفتاب را
تقدیم پاییز میکند…
این ته تغاری بازیگوش با احساس:fallen_leaf:
سلام
شهریور ماهتون پر از احساس
تنور دلتون همیشه گرم
:rose:
ﻣﻦ ﺩﻟﻢ ﺭﻭﺷﻦ ﺍﺳﺖ
ﺑﻪ ﺗﻤﺎﻡ ﺍﺗﻔﺎﻗﻬﺎﻱ ﺧﻮﺏِ ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﻣﺎﻧﺪﻩ
ﺑﻪ ﺗﻤﺎﻡ ﺭﻭﺯﻫﺎﻱ ﺷﻴﺮﻳﻦ ﻧﻴﺎﻣﺪﻩ
ﺑﻪ ﻟﺒﺨﻨﺪﻱ ﻛﻪ ﻳﻚ ﺭﻭﺯ ﺑﺮ ..ﺩﻟﻤﺎﻥ ﻣﻲ ﻧﺸﻴﻨﺪ
ﺑﻪ ﺍﺟﺎﺑﺖ ﺷﺪﻥ ﺩﻋﺎﻫﺎﻳﻤﺎﻥ
ﺑﻪ ﺑﺮﺁﻭﺭﺩﻩ ﺷﺪﻥ ﺁﺭﺯﻭﻫﺎﻳﻤﺎﻥ
ﺑﻪ ﻣﺤﻮ ﺷﺪﻥ ﻏﻢ ﻫﺎﻱ ﺩﻳﺮﻳﻨﻪ ﻣﺎﻥ
ﻣﻦ ﺩﻟﻢ ﺭﻭﺷﻦ ﺍﺳﺖ
هرروز آینده بهتر از دیروز خواهد بود...
اولش
يك نگاه ساده بود
يک نگاه كودكانه اي كه تكيه بر غرور داده بود.
حالت عجيب آشنا شدن.
با ترنم غريب درد
همنوا شدن.
پلّه پلّه اين مسير
سخت شد، دراز شد
چكّه چكّه اين نگاه
داغ شد، نياز شد.
بيقراري من
از تو رنگ و بو گرفته است
دير ميكني و بغض ابرها
ريشه در گلو گرفته است.
اضطراب،
حالتي است
وقتي از تو دور مانده ام.
اشتياق هم ازين قبيل.
باورم نميشود
ديدن تو توي خواب.
نه،
خداي من!
ديدن بخواب رفتن تو
روي دستهاي من.
چكّه چكّه اين نگاه
گرم اشتعال شد
قطره قطره
روي گونه ها و دستهاي تو چكيد و
شكل خال شد.
ابرويت
حالت عتاب كودكانه است
چشمهات
حالت...
(راستش
حالتش هنوز دست من نيامده ست).
در نمازهاي من تلاوت تو يك فريضه است
با خدا هميشه از تو گفته ام
طاقت خدا...
ولي عجيب طاقتي است
حكمت خدا...
هنوز هم سرم نميشود چه حكمتي است!
قصه،
قصه اي قديمي است
قصه، قصه دو روح ساده و صميمي است.
اولش
يك نگاه ساده بود
شور كودكانه اي كه قبل ازين
هيچ چيز ديگري
حس و حالي اين چنين به من نداده بود.
ميوزد نگاه تو
دور ميشوي
شكل ابر كوچكي كه توي باد
شكل اين نسيم بي خيال
شكل يك عبور ميشوي.
آي حس گم شده
آي روح بيقرار!
اشكهاي داغ را به روي من نيار.
تو شبيه آب
من شبيه تشنگي
اشتياق من به ديدن تو بيحساب
تو شبيه سيب
من شبيه كودكي خجول
دستهايم از تو بي نصيب....
روي چينه،
چرخ ميزند
كفتري كنار كفتري دگر.
واي اگر شبيه قصه ها
داستان ما بسر رسد
و
كلاغ قصه ...
واي اگر....!
چشم هاي تو قهوه ي ترک است ، ابروانت هواي کردستان
خنده هايت کلوچـه ي فومن ، گريه هاي تــو چــاي لاهيجان
ساحل انزلـي ست چشمانت ، مـــوج ها آبروت را بردند
تن داغ تو ماسه ي درياست ، توي گرماي ظهر تابستان
اي درخت مبـــارک نارنـــج ، تــو چــراغ محــله ي مــــايــي
مرد همسايه ي شما دزد است شاخه ات را براي من بتکان
مثل اخبار تازه مي ماني كه به چشم كسي نيامده اي
نكند ناگهـــان يكي برسد برساند تــــو را به گوش جهان
خبــر قتل عام آدم ها صبــح يک روز در مزارشريف
خبر يک تصادف خونين عصر يک روز جاده ي تهران
خبــر دستگيــري صدام مثـــل يک انفجـــار در بغداد
خبر دستگيري يک صرب توي شبه جزيزه ي بالكان
آن چنان تشنه ام اگر بدهند آب هاي مديترانه كم است
خبـــر چند شاخــــه ي زيتــــون خبــــر انتفاضـه و لبـنان
مستي و مي روي به جانب چپ، مستي و مي روي به جانب راست
گــــاه مثل مقاله اي در شـرق گـــاه چـــــون سرمقاله ي كيهـــــان!!
ماه مرداد بي تو مي گذرد حيف اين هفت تيـر خالي نيست
من خودم پيش پيش مي ميرم ديگر اين قدر ماشه را نچکان
بر طاعت خدا صبر كن و در ترك معاصى او شكيبا باش؛ زيرا دنيا لحظه اى بيش نيست. آنچه گذشته جاى شادى و غم ندارد و از آنچه نيامده نيز خبرى ندارى. پس لحظه اى را كه در آن به سر میبرى، صبور باش چنان كه گويى خوشبخت و خوشحالى.
امام کاظم(ع)