بهترین دیس بک تاریخ رو
افشین یداللهی میزنه که میگه:
"تا ﺁﺧﺮ ﻋﻤﺮ ﺩﺭﮔﻴﺮ ﻣﻦ ﺧﻮﺍﻫﯽ ﺑﻮﺩ…
ﻭ ﺗﻈﺎﻫﺮ ﻣﯽ ﮐﻨﯽ ﮐﻪ ﻧﻴﺴﺘﯽ،
ﻣﻦ ﻣﯽ ﺩﺍﻧﻢ ﺑﻪ ﮐﺠﺎﯼ قلبت ﺷﻠﻴﮏ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﻡ
ﺗﻮ ﺩﻳﮕﺮ ﺧﻮﺏ ﻧﺨﻮﺍﻫﯽ شد!"

بهترین دیس بک تاریخ رو افشین یداللهی میزنه که میگه:
تا ﺁﺧﺮ ﻋﻤﺮ
ﺩﺭﮔﻴﺮ ﻣﻦ ﺧﻮﺍﻫﯽ ﺑﻮﺩ…
ﻭ ﺗﻈﺎﻫﺮ ﻣﯽ ﮐﻨﯽ ﮐﻪ ﻧﻴﺴﺘﯽ..
ﻣﻦ ﻣﯽ ﺩﺍﻧﻢ ﺑﻪ ﮐﺠﺎﯼ قلبت ﺷﻠﻴﮏ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﻡ..
ﺗﻮ ﺩﻳﮕﺮ ﺧﻮﺏ ﻧﺨﻮﺍﻫﯽ شد!

عشق خيلی‌ خنده دار است
خيلی‌ هم گريه دارد
عشق يا هست يا نيست
اگر نيست كه نيست
اما اگر هست، اگر باشد،
اگر يافت شود در تو
آن وقت ديگر تو نيستی‌!

با اين كه بعضی كارها را نبايد انجام داد
اما...

به لذت اش می ارزد!

مثل سركشيدن ِ پارچ آب

آن هم در چله ی تابستان

و يا فكر كردن به " تو "

وقتی می دانم عشق من،

نيستی

" خدا " شفا ندهد!

وقتی اين روزها

دوست داشتنت نوعی مرض شده است...


“ ﻫﻴﭽﮑﺲ ﺳﺮﺵ ﺁﻧﻘﺪﺭ ﺷﻠﻮﻍ ﻧﻴﺴﺖ ﮐﻪ ﺯﻣﺎﻥ ﺍﺯ ﺩﺳﺘﺶ ﺩﺭ ﺑﺮﻭﺩ ﻭ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺍﺯ
ﻳﺎﺩ ﺑﺒﺮﺩ !
ﻫﻤﻪ ﭼﻴﺰ ﺑﺮﻣﯽ ﮔﺮﺩﺩ ﺑﻪ ﺍﻭﻟﻮﻳﺖ ﻫﺎﯼ ﺫﻫﻦ ﺁﻥ ﺁﺩﻡ ...
ﺍﮔﺮ ﮐﺴﯽ ، ﺑﻪ ﻫﺮ ﺩﻟﻴﻠﯽ ، ﺗﻮ ﺭﺍ ﺍﺯ ﯾﺎﺩ ﺑﺮﺩ ، ﻓﻘﻂ ﻳﮏ ﺩﻟﻴﻞ ﺩﺍﺭﺩ :
ﺗﻮ ﺟﺰﺀ ﺍﻭﻟﻮﻳﺖ ﻫﺎﻳﺶ ﻧﻴﺴﺘﯽ "



“ ﻫﻴﭽﮑﺲ ﺳﺮﺵ ﺁﻧﻘﺪﺭ ﺷﻠﻮﻍ ﻧﻴﺴﺖ ﮐﻪ ﺯﻣﺎﻥ ﺍﺯ ﺩﺳﺘﺶ ﺩﺭ ﺑﺮﻭﺩ ﻭ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻳﺎﺩ ﺑﺒﺮﺩ !
ﻫﻤﻪ ﭼﻴﺰ ﺑﺮﻣﯽ ﮔﺮﺩﺩ ﺑﻪ ﺍﻭﻟﻮﻳﺖ ﻫﺎﯼ ﺫﻫﻦ ﺁﻥ ﺁﺩﻡ ...
ﺍﮔﺮ ﮐﺴﯽ ، ﺑﻪ ﻫﺮ ﺩﻟﻴﻠﯽ ، ﺗﻮ ﺭﺍ ﺍﺯ ﯾﺎﺩ ﺑﺮﺩ ، ﻓﻘﻂ ﻳﮏ ﺩﻟﻴﻞ ﺩﺍﺭﺩ :
ﺗﻮ ﺟﺰﺀ ﺍﻭﻟﻮﻳﺖ ﻫﺎﻳﺶ ﻧﻴﺴﺘﯽ

"دوستت دارم" را
در دستانم می‌چرخانم
از اين دست به آن دست.
پس چرا
هروقت می‌خواهم
به دستت بدهم نيستی؟

چرا اينجا نيستی
تا "دوستت دارم" را
از جنس خاک کنم،
از جنس تنم،
و با بوسه بپوشانمش بر تنت ؟

بگذار "دوستت دارم" را
از جنس نگاه کنم
از جنس چشمانم
و تا صبح به نفس‌های تو بدوزم.