امروز ظهر ناهار عدس پلو داشتيم ،
نه اينکه بد مزه باشد ، من دوست ندارم ...
ناهار نخوردم ، يک تکه خربزه با دست گاز زدم و رفتم سر ِ درسم ، بقيه هم ناهارشان را خوردند رفتند پي ِ کارشان ...
خيلي اتفاق خاصي نيفتاد !
نه بقيه تب کردند که من ناهار نخورده ام نه من از گشنگي مُردم ...
حالا من اگر عدس پلو را به زور مي خوردم برنج و عدس و آب و روغن را که حرام مي کردم هيچ ، هر قاشقي هم که پايين مي دادم عذاب مي کشيدم ...
اگر از تنهايي رنج مي بَريد خواهشا به عدس پلو قانع نشويد ، برويد بگرديد غذاي مورد علاقه تان را پيدا کنيد ، مثلا زرشک پلو با مرغ ...
اين که از سر تنهايي وارد يک رابطه با کسي شويد که خيلي دوستش نداريد ، هم خودتان را عذاب مي دهيد و هم طرف مقابلتان را حرام مي کنيد ...
هميشه به خاطر نياز هايتان دست به هر کاري نزنيد ،
هيچ وقت عدس پلو را بخاطر گشنگی نخوريد.
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی نيفتاد
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
من مرده ام
و اين را فقط
من مي دانم و تو
تو
که چاي را تنها در استکان خودت مي ريزي
خسته تر از آنم که بنشينم
به خيابان مي روم
با دوستانم دست مي دهم
انگار هيچ اتفاقي نيفتاده است
گيرم کليد را در قفل چرخاندي
دلت باز نخواهد شد!
مي دانم
من مرده ام
و اين را فقط من مي دانم و تو
که ديگر روزنامه ها را با صداي بلند نمي خواني
نمي خواني و
اين سکوت مرا ديوانه کرده است
آنقدر که گاهي دلم مي خواهد
مورچه اي شوم
تا در گلوي ني لبکي خانه بسازم
و باد نت ها را به خانه ام بياورد
يا مرا از سياهي سنگفرش خيابان بردارد
بگذارد روي پيراهن سفيد تو
که مي دانم
باز هم مرا پرت مي کني
لا به لاي همين سطرها
لا به لاي همين روزها
اين روزها
در خواب هايم تصويري است
که مرا مي ترساند
تصويري از ريسماني آويخته از سقف
مردي آويخته از ريسمان
پشت به من
و اين را فقط من مي دانم و من
که مي ترسم برش گردانم...
اهنگ محسن یگانه از نوع دانشجویی:
ﻧﻤﻴﺨﻮﺍﻡ ﺑﺎ ﻳﻪ ﻣﺸﺮﻭﻃﻰ ﻛﻪ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ ﺗﻮﻯ ﺗﺮﻣﻢ
ﺗﻮﺭﻭ ﺍﺯ ﻭﺍﺣﺪﺍﻳﻰ ﻛﻪ ﻧﻴﻔﺘﺎﺩﻯ ﺑﺘﺮﺳﻮﻧﻢ
ﺻﺒﻮﺭﻯ ﻣﻴﻜﻨﻢ ﻫﺮﺗﺮﻡ،ﻳﻪ ﺣﺴﻰ ﺗﻮﺩﻟﻢ ﻣﻴﮕﻪ
ﺍﮔﻪ ﺍﻳﻦ ﺗﺮﻡ ﺷﺪﻯ ﻣﺸﺮﻭﻁ،ﺑﺬﺍﺭﺵ ﺗﺮﻣﺎﻯ ﺩﻳﮕﻪ
ﺍﺯﺍﻣﺮﻭﺯﻫﺮﺷﺒﻢ ﺩﺭﺳﻪ،ﺑﺎﻳﻪ ﺣﺴﻪ ﻋﺬﺍﺏ ﺁﻭﺭ
ﺷﺐ ﻭﺭﻭﺯﺍﻡ ﻳﻜﻰ ﻣﻴﺸﻦ،ﺑﺎﺍﻳﻦ ﺩﺭﺳﺎﻯ ﺧﻮﺍﺏ ﺁﻭﺭ