نخست
دیر زمانی در او نِگریستم
چندان که چون نظر از وی باز گرفتم
در پیرامونِ من
همه چیزی
به هیأتِ او در آمده بود.
آنگاه دانستم که مرا دیگر
از او گریز نیست...


"شاملو"