بهشتیان در صف ایستاده بودند و نوبت خود را انتظار می کشیدند .
دروازه ی بهشت باز شد
و فرشته ها پیش از هر کس جوانمرد را فرا خواندند
تا وارد بهشت شود.
بهشتیان اعتراض کردند و چرایش را پرسیدند و گفتند :
مگر جوانمرد چه کرده است که پیش از دیگران به بهشت می رود ؟
فرشته ها گفتند :
نمی دانید که او چه کرده است.
خداوند به همه فِکرت داد
اما او توانست از فکرت به محبت برسد
و از محبت به هیبت
و از هیبت به حکمت.
اما نیکو آن بوود که او از حکمت به شفقت رسید.
شما نبودید و نمی دانید که او با شفقتش چه می کرد.
او بود که شب و روز برای مردم دعا می کرد و می خواست به جای همه ی مردم بمیرد تا هیچ کس طعم مرگ را نچشد.
او بود که می خواست حساب همه ی مردم را از او بکِشندتا در قیامت حسابی برای کسی نماند .
او بود که از خدا خواهش می کرد به جای همه مجازات شود
تا دوزخ از گناهکاران خالی بماند.
حالا بهشت
و نوبت اولین
کمترین چیزی است که باید به او داد.
جوانمرد اما بهشت و نوبت اولین را قبول نکرد .
او از میان همه ی پاداشها ،
تنها خوشنودی خدا را برداشت و بهشت و نوبتش را هم به دیگران بخشید و گفت
راهی که به بهشت می رود نزدیک است ،
من به آن راهِ دور دست می روم ....
راهی که تنها به خدا می رسد
عرفان نظر آهاری
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی نچشد
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)