انگار آنها که طعم غم را نچشیدهاند، ناقصاند و روحشان از اصالتِ زندگی محروم مانده است.
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی نچشیده
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
پس از اندوههایمان همچون بهار زنده خواهیم شد، گوییکه انگار هرگز مزهی تلخی را نچشیدهایم...🤍..
. .
و پس از اندوههایمان همچون بهار زنده خواهیم شد،
انگار هرگز مزهی تلخی را نچشیده ایم...
•
«و سنَحیا بعد کُرباتنا ربیعا کاننا لم نذق بالأمس مُرا»
و پس از اندوههایمان همچون بهار زنده خواهیم شد انگار هرگز مزهی تلخی را نچشیده ایم ..
「♡」
. کپشن خاص .
لبهایت ..
در شب سرد زمستان ،
لبهایت ..
در ظهر داغ تابستان ،
و من
مردی
که هنوز
سرد و گرم روزگار را
نچشیده است !
بلاتکلیف مانده ام
میان آدم ها
آدمنــد یا
بازیگـر
ومن لابه لاے این همه
دوست و آشنـا
دچار غربتم
به چه عاشقے کنم
که عشق
اندوه رنجواره من است
من تلخ تر ازعشق به آدمے
چیزے نچشیده ام
انسان هرگز چیزهایی كه مزه اش را نچشیده هوس نمی كند، اما پس از اینكه یكبار مزه ی نعمتی را چشید، آن وقت دیگر محرومیت از آن دشوار است.
"جین وبستر"
ای قوسِ لبت ، قوسِ قزح را زده طعنه
هرم ِ بدنت بر تب ِ صحرا زده طعنه
ابریشم ِ دستان ِ به دستم نرسیده ت
بر بال و پر ِ دسته ی قوها زده طعنه
شب گمشده در پیچ و خم ِ گیس ِ بلندت
هر تار ِتو بر صد شب یلدا زده طعنه
لب باز کن ای آنکه لبت با دمِ گرمش
عمری به دم ِ گرم ِمسیحا زده طعنه
گیسوت طناب است و تنت چوبه ی دار است
این شیوه حکومت به مغولها زده طعنه
از آب وفای تو فلک هم نچشیده
کی غیر تو اینگونه به دنیا زده طعنه ؟
اینجا همه عاشقند و همه تنها...
همه اشک میریزند و ب آخر رسیده اند...
و همه امشب یاد مهتابی میکنند که بی او از کوچه در حال گذرند...
من اما جایی میان گذشته جا مانده ام...
در روزهایی که خندیدن را بلد بودم و طعم زنده مردن را نچشیده بودم...
دیگر نه به یاد مهتابم اشک میریزم و نه حس میکنم تنهایم...
من یک قدم به آخر خط بازگشتم...
و جنون را به آغوش کشیدم