کپشن های مربوط به نکردید

پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی نکردید

عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)


#کتاب_ژرف

گابریل گارسیا مارکز - صد سال تنهایی .

اگه به یه رمان نیاز دارید که موقع خوندنش حسابی عشق کنید، به فکر ببرتتون و تا کتابو تموم نکردید کنار نذاریدش از شدت جذاب بودن، رمان صد سال تنهایی رو از دست ندید .


. .

Lifetime is short so live life, love is rare so achieve it fear is frightening until you haven't deal with it

عمر کوتاه است پس زندگی کن. عشق کمیاب است پس بچنگش بیار. ترس ترسناک است، تا زمانی که باهاش مقابله نکردید

‌‌‌‌‌‌.࿐

‏شما زشت نیستید، شما هنوز دماغتونو عمل نکردید.

‏‌‏نگید نفهمید!
‏ما ساده‌ها انقدر اشتباهات شما رو پیش خودمون توجیه میکنیم که خودتون هم باورتون میشه اشتباهی نکردید...

چطور میتونید با یکی باشید ولی به یکی دیگه فکر کنید؟
اصلا چطور میتونید وقتی فراموشش نکردید وارد رابطه بشید؟

‏جوری به یادش بیارید که کسی رو به یاد نیاوردید تا حالا و جوری فراموشش کنید که کسی رو فراموش نکردید تا حالا

✿ کپشن خاص ✿

- روزی "لئو تولستوی" (نویسنده و ادیب مشهور) در خیابانی راه می رفت که ناآگاهانه به زنی تنه زد..
زن بی وقفه شروع به فحش دادن و بد و بیراه گفتن کرد..
بعد از مدتی که خوب تولستوی را فحش مالی کرد، تولستوی کلاهش را از سرش برداشت و محترمانه معذرت خواهی کرد و در پایان گفت: -مادمازل، من لئو تولستوی هستم-
زن که بسیار شرمگین شده بود، عذرخواهی کرد و گفت: -چرا شما خودتان را زودتر معرفی نکردید؟-
تولستوی در جواب گفت: شما آنچنان غرق معرفیِ خودتان بودید که به من مجالِ این کار را ندادید!

‏اگه تو بچگی روی آسفالت کوچه با توپ پلاستیکی چند لایه بازی نکردید و زانوتون زخم نشده کلا بچگی تون تباه شده

اگر پیـــــام ..
خدا را خوب دریافت نکردید..

به "فرستند ه ها" دست نزنید
"گیرنده ها" را تنظیم کنید..

روزی لئون تولستوی در خیابانی راه می رفت که ناآگاهانه به زنی تنه زد. زن بی وقفه شروع به فحش دادن و بد وبیراه گفتن کرد .
بعد از مدتی که خوب تولستوی را فحش مالی کرد ،تولستوی کلاهش را از سرش برداشت و ...

محترمانه معذرت خواهی کرد و در پایان گفت : مادمازل من لئون تولستوی هستم .
زن که بسیار شرمگین شده بود ،عذر خواهی کرد و گفت :چرا شما خودتان را زودتر معرفی نکردید ؟
تولستوی در جواب گفت : شما آنچنان غرق معرفی خودتان بودید که به من مجال این کار را ندادید .