دیروز خوابَت را دیدم
و انگار شاخهای سبز بودی ..
خرامان ، رَقصان
روی ناهمواریهایم خم میشدی..
مگر چیزی بیش از اینکه شاخهای سَبز باشی خوشحالم میکند؟ .
- نزار قبانی
♡
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی نگار
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
میدونی کی خیالم راحت شد؟ اونجایی که آخرین کورسویِ امیدمم از طرفش خاموش شد. فهمیدم این راه و آدم من نیست. از بعد از اون انگار از قفس آزاد شدم. غصه خوردمها، دروغ چرا. ولی جنس غصه خوردنم دیگه فرق داشت. حالم بهتر شد. و در نهایت رفتم.
تا لحظهی آخر برای بودن آدمها تلاش میکنم، ولی یهو یجوری میرم که انگار هیچوقت باهم در ارتباط نبودیم.
من از اون آدمهام که زیاد تحمل میکنم، خودم رو با همه چیز وفق میدم، اما وقتی به نقطه پایان برسم، رفتنم انقدر قاطعانه است که انگار هیچوقت نبودم.
این احساس که انگار همیشه از یه چیزی جا موندم ولم نمیکنه
•
دیروز وقتی کسی در حضور من اسم تو را بلند گفت طوری شدم که انگار گل رُزی از پنجره ی باز به اتاق پرت شده باشد ..
♡
انگار بخشی از وجودم خودشو به در و دیوار میکوبه برای رها شدن؛ عادت ندارم توی تاریکی بمونم. یه جایی توی اعماق قلبم، یه روزنهی کوچیک نور سوسو میزنه؛ دستم رو میبرم سمتش به امید روزهای روشن.
میگفت : رفته سفر و احساس میکنم یه تیکه از قلبم ، نمیدونم چجوری بگم ، انگار خاموشه ، نور نداره
اینجوری عاشق باشید🫀
انگار از دل قصه های دیزنی بیرون اومده
ست انگشتر و گردنبند ماه و خورشید .️.
.
دقت کردین علاوه بر قهوه ، حتی بوی قهوه چه امید به زندگی ای درون آدم بوجود میاره؟
انگار هنوز یه چیزایی برای صبح خوشحال بیدار شدن وجود داره .️🤍
♡