کپشن های مربوط به نگرفته

پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی نگرفته

عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)

همه آدم‌ها شاعرانگی رو بلدن حتی اونی که شاعرانگی رو یادش نگرفته، ولی مهمه در کنار چه کسی قرار می‌گیری چون بعضی از قابلیت‌ها فقط توی شرایط‌‌های خاص و با آدم‌ خاص شکوفا می‌شه. یکهو می‌بینی کسی که اصلا نمی‌دونست شعر چیه، برات در حد شاهنامه شعر گفته و وارد مسیری شده که حتی خودشم به خوابش نمی‌دیدش.

این نسخه قوی از من یه شبه شکل نگرفته، این من جدید از تجربه اومده، از درد اومده، از بی اعتمادی اومده، از سواستفاده اومده، از افسردگی اومده، من مجبور شدم یه چیزهایی رو پشت سر بذارم که به این مرحله‌ای که الان هستم برسم.

ناراحتی فقط خواب رو از من نگرفته، چشمام رو اشکی کرده، اشتهام رو کور کرده، خنده‌هام رو ازم گرفته، اعصابم رو ضعیف کرده، من تموم شدم.


«‌‌پروکسی | پروکسی | پروکسی »
«‌‌پروکسی | پروکسی | پروکسی »

‌‌
#توئیت ..️

#آلبر_کامو میگه :

«وقتی انسان آموخت که چگونه با رنج هایش تنها بماند، چگونه بر اشتیاقش به گریز چیره شود، آن وقت چیز زیادی نمانده که یاد نگرفته باشد.»

"مدان کارِ کمی با زحمتِ هستی به سر بردن
ز خود نگذشتن اینجا همتِ مردانه‌ای دارَد..."

بیت #بیدل، عینا جمله‌ی «کامو» است، که زیباتر، موجزتر و ایرانی‌پسندتر گفته است.

. .

هرگز با چشم‌های من خودت را تماشا نکرده‌ای
تا بدانی چقدر زیبایی...
هرگز با گوش‌های من خودت را نشنیده‌ای
تا بدانی چه آرامشی در صدایت ریخته!
هرگز با پاهای من، با شوق به سمتِ خودت قدم برنداشته‌ای و هرگز با دست‌های من دست‌ خودت را نگرفته‌ای! تو هرگز با قلب من خودت را دوست نداشته‌ای و نمیدانی چگونه میشود عاشقت شد و از این عشق مُرد!
تو نمیدانی...
تو هیچ چیز نمیدانی...

وقتی انسان بیاموزد
که چگونه
با رنج‌هایش
تنها بماند
آنگاه
چیز زیادی باقی‌نمی‌ماند
که یاد نگرفته است...


" آلبر کامو "

مردی نزد حلاج آمد و پرسید:
رهایی چیست؟
او در مسجدی نشسته بود که دور تا دور آن ستون‌های زیبایی بود، حلاج بی‌درنگ به سمت یکی از ستونها دوید و آن را با هر دو دست گرفت و فریاد زد:
به من کمک کن، این ستون به من چسبیده است و به من اجازه آزاد شدن نمی‌دهد.
مرد گفت:
تو دیوانه هستی،
این تویی که به ستون چسبیده‌ای...، ستون تو را نگرفته است.
منصور گفت:
"من پاسخت را دادم، حالا از اینجا برو،
هیچکس تو را مقید نکرده است.
قید و بند تو
کاذب است.
تو در بند خویشی ...



به‌جز حضور تو،
هیچ‌چیز این جهان بیکرانه را جدی نگرفته‌ام،
حتّی عشق را!


#حسین_پناهی

مگر مے شود در یڪ نقطه ماند؟
مگر مے توان؟
تا کے و تا چند مے توانے چون سگے کتڪ خورده درون لانه ات کز کنی؟
در این دنیاے بزرگ،
جایے هم آخر براے تو هست.
راهے هم آخر براے تو هست.
در زندگانے را که گل نگرفته اند!

#محمود_دولت_آبادی

مردی نزد حلاج آمد و پرسید:
رهایی چیست؟
او در مسجدی نشسته بود که دور تا دور آن ستون‌های زیبایی بود، حلاج بی‌درنگ به سمت یکی از ستونها دوید و آن را با هر دو دست گرفت و فریاد زد:
به من کمک کن، این ستون به من چسبیده است و به من اجازه آزاد شدن نمی‌دهد.
مرد گفت:
تو دیوانه هستی،
این تویی که به ستون چسبیده‌ای...، ستون تو را نگرفته است.
منصور گفت:
"من پاسخت را دادم، حالا از اینجا برو،
هیچکس تو را مقید نکرده است.
قید و بند تو
کاذب است.
تو در بند خویشی ...



اس ام اس های جدید،عاشقانه، خنده دار و . . . ارسالی کاربران

آدمها, شاعرانگی, بلدن, اونی, یادش, نگرفته, مهمه, کنار, قرار, میگیری, بعضی, قابلیتها, شرایطهای, شکوفا, میشه, یکهو, میبینی, اصلا, نمیدونست, برات, شاهنامه, گفته, وارد, مسیری, خودشم, خوابش, نمیدیدش, نسخه, جدید, تجربه, اومده, اعتمادی, سواستفاده, افسردگی, مجبور, چیزهایی, بذارم, مرحلهای, الان, هستم, برسم, ناراحتی, چشمام, اشکی, کرده, اشتهام, خندههام, اعصابم, ضعیف, تموم, پروکسی, توئیت, آلبرکامو, میگه, وقتی, انسان, آموخت, چگونه, هایش, تنها, بماند, اشتیاقش, گریز, چیره, زیادی, نمانده, باشد, مدان, کارِ, زحمتِ, هستی, بردن, نگذشتن, اینجا, همتِ, مردانهای, دارَد, بیدل, عینا, جملهی, زیباتر, موجزتر, هرگز, چشمهای, خودت, تماشا, نکردهای, بدانی, چقدر, زیبایی, گوشهای, نشنیدهای, آرامشی, صدایت, ریخته, پاهای, سمتِ, دستهای, نگرفتهای, دوست, نداشتهای, نمیدانی, میشود, عاشقت, مُرد, بیاموزد, رنجهایش, آنگاه, مردی, حلاج, پرسید, رهایی, چیست, مسجدی, نشسته, ستونهای, بیدرنگ, دوید, فریاد, چسبیده, اجازه, آزاد, نمیدهد, دیوانه, تویی, چسبیدهای, منصور, پاسخت, دادم, حالا, هیچکس, مقید, کاذب, خویشی, بهجز, حضور, هیچچیز, جهان, بیکرانه, نگرفتهام, حتّی, حسینپناهی, نقطه, توان, توانے, خورده, درون, لانه, دنیاے, بزرگ, جایے, براے, راهے, زندگانے,