خیلی مشکل است ....
آدم تمام وقت
مراقب خودش باشد
تا آنچه احساس می کند،
را نگوید.

دقت کردید خیلیامون چقدر دقت می‌کنیم تو حرف زدن؟ چقدر سعی می‌کنیم کسی از لابلای حرفامون بو نبره که دل‌اندرونمون چه خبره. صرف‌نظر از دلیلش، اصل این موضوع خیلی تلخه.

جین وبستر میگه :
«خیلی مشکل است، آدم بخواهد تمام وقت مراقب خودش باشد تا آنچه را که احساسش می‌خواهد به کسی نگوید.»

به کسی نگی ها
(وی به کسی میگوید و تاکید میکند که او هم به کسی نگوید)

گفت:
عاشقی؟
گفتم:
نه، هنوز کسی را ندارم
که تا صحبتم با او گرم شد
خیلی زود نگوید
مزاحمتان نشوم
خوب باشید
و خدانگهدار

✨
‏در روزَنِ دلـم
نظری کـن چو آفتاب
تـا آسمان نگوید کـان
مـاه بی‌ وفاست

✨
خیلی مشکل است
آدمـ تمـامـ وقت مراقب خـودش بـاشـد
تـا آنچـه احساس می کند نگوید

✨
کاش مولانا ببیند
قهر چشمان تو را
تا نگوید نیست در
عالم ز هجران تلخ تر

من دنبال کسی میگردم که...
نه "انسان" باشد
نه "دوست"
نه" رفیق صمیمی"

تنها
"صاف"باشد و"صادق"

پشت سایه اش
" خنجری "نباشد
برای"دریدن"هیچ نگوید

همان باشد که"سایه اش"می گوید

"صاف و یکرنگ

دنیا قشنگ تر بود اگر

آدمها مثل سایه هایشان صاف و یکرنگ بودند!!

بیشمارند آنهایی که نامشان آدم است...

ادعایشان آدمیت...

کلامشان انسانیت...

رفتارشان صمیمیت...

حال، باید دنبال یکی گشت که

نه آدم باشد...

نه انسان باشد...

نه دوست و رفیق صمیمی...

تنها صاف باشد و صادق...

پشت سایه اش خنجر نباشد برای دریدن...

هیچ نگوید...

فقط همان باشد که سایه اش میگوید: "صاف و یکرنگ

راز دل با کس نگفتم چون ندارم محرمی

هر که رامحرم شمردم عاقبت رسوا شدم

رازدل باآب گفتم تانگویدباکسی

عاقبت ورد زبان ماهی دریا شدم