بر من نیندازد نظر بی‌اعتباری را ببین
باشم به راهش خوارتر از خار
خواری را ببین


#طبیب_اصفهانی

تمامِ گنجشکانِ شهر،
منتظرِ باز شدنِ چشمانت هستند!
میشود پروازشان را به تاخیر نیندازی؟
#علی_قاضی_نظام

تمام گنجشکان شهر
منتظر باز شدن چشمانت هستند!
میشود پروازشان را به تاخیر نیندازی؟

تمام گنجشکان شهر،
منتظر باز شدن چشمانت هستند!
می شود پروازشان را ب تاخیر نیندازی؟
#علی_قاضی_نظام

✿ کپشن خاص ✿

بیا آخرین روز عید امسال را خوش بگذرانیم اما گره توی کار دنیا نیندازیم، یکبار هم که شده بیا گره گشا باشیم، سبزه‌های گره خورده را باز کنیم و آرزوها را بجای سبزه‌ها به آسمان بسپاریم، قاصدک‌ها حرف آدم‌های عاشق را بهتر می‌فهمند...
گره ها را باز کن
قاصدک ها منتظرمان هستند
مرا آرزو کن
تو را آرزو میکنم...

#نازنین_عابدین‌پور

مرد جوانی در کنار ساحل دور افتاده ای قدم میزد ‏.‏ پیرمردی را دید که به طور مداوم خم می شود و صدف ها را از روی زمین بر می دارد و داخل اقیانوس پرت می کند.
مرد جوان دلیل آن کار را پرسید و پیرمرد گفت:‏
الان موقع مد دریاست و دریا این صدف ها را به ساحل آورده است و اگر آنها را توی آب نیندازم از کمبود اکسیژن خواهند مرد .
"... مرد جوان خنده ای کرد و گفت ‏:‏
ولی در این ساحل هزاران صدف این شکلی وجود دارد ‏.‏ تو که نمی توانی همه آنها را به آب برگردانی . خیلی زیاد هستند و تازه همین یک ساحل نیست ‏.‏ کار تو هیج فرقی در اوضاع ایجاد نمی کند؟
پیرمرد لبخندی زد و خم شد ، دوباره صدفی برداشت و به داخل دریا انداخت و گفت ‏:
برای این صدف اوضاع فرق کرد‏"...

يادمان باشد محبت
تجارت پاياپای نيست، چرتکه نیندازيم
که من چه کردم و درمقابل تو چه کردی،

بیشمار محبت کنيم،
حتی اگر به هردليلی کفۀ ترازوی
ديگران سبکتر بود

مرا به گریه نینداز...
میشکنم...
مثل فنجانی که وقتی شکست نفهمیدم
بوته های نقاشی شده ی گل سرخش کجاست...

چیز های شکسته را هیچوقت دور نینداز...گاهی یک شیشه شکسته...ماه به ان بزرگی را مهمان خلوت اتاق میکند..یک قفل شکسته..عزیز را به خانه بازمیگرداند...یک چترشکسته...جانت را طراوت میبخشد..یک پل شکسته بهانه ای میشود..برای ماندن..خلاصه که...قدرچیزهای شکسته را باید دانست!من به چشم خود بارها دیده ام...گاهی یک قلب شکسته پای خداراهم...ب زمین بازمیکند!

ﺍﻧﺪﮐﯽ ﻧﮕﺎﻩ ﻣﯿﮑﻨﻢ ...
ﺁﺟﺮﻫﺎ ﮐﻢ ﻧﯿﺴﺖ!!!
ﻣﻦ ﺧﻮﺩ ﺩﯾﻮﺍﺭﻫﺎ ﺭﺍ ﮐﻮﺗﺎﻩ ﭼﯿﺪﻡ ...
ﮐﻮﺗﺎﻩ ﭼﯿﺪﻡ ﺗﺎ ﺳﺪﯼ ﻧﺴﺎﺯﻡ ..
ﮐﻮﺗﺎﻩ ﭼﯿﺪﻡ ﮐﻪ ﺧﺎﻧﻪ ﺑﺰﺭﮔﺘﺮﯼ ﺑﺮﺍﯼ ﻗﻠﺒﻢ ﺑﺴﺎﺯﻡ ...
ﺧﺎﻧﻪ ﺍﯼ ﺑﺰﺭﮒ ﺑﺎ ﺩﯾﻮﺍﺭﻫﺎﯼ ﮐﻮﺗﺎﻩ ...
ﭘﺲ ﺗﻮ ﺍﯼ ﻏﺮﯾﺒﻪ!!!
ﺍﯼ ﺩﻭﺳﺖ!!!
ﺍﯼ ﺁﺷﻨﺎ!!!
ﺍﮔﺮ ﺩﯾﻮﺍﺭ ﻣﻦ ﮐﻮﺗﺎﻩ ﺍﺳﺖ .....
ﺍﮔﺮ ﺩﻟﻢ ﺭﺍ ﺑﺰﺭﮒ ﮐﺮﺩﻡ ﮐﻪ ﻧﺮﻧﺠﺎﻧﻢ ﻭ ﻧﺮﻧﺠﻢ ...
ﺭﺣﻢ ﮐﻦ !!!...
ﺳﻨﮓ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺧﺎﻧﻪ ﻧﯿﻨﺪﺍﺯ ...
ﺗﺎ ﺧﺎﻧﻪ ﺍﻡ ﺳﻨﮓ ﻓﺮﺵ ﺍﯾﻦ ﺳﻨﮓ ﻫﺎ ﻭ ﺗﯿﺸﻪ ﻫﺎ ﻧﺸﻮﺩ ...
ﺑﮕﺬﺍﺭ ﺩﺭ ﺧﺎﻧﻪ ﯼ ﺩﻟﻢ ﺟﺎﯾﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﺧﻮﺩ ﻭ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﻧﯿﺰ ﺩﺍﺷﺘﻪ
ﺑﺎﺷﻢ.