پلنگ عزیز شما دیگه لازم نیست اسکلت بکشی رو صورتت برا هالووین
همون مژه مصنوعی ده سانتیت رو بزنی همه میگرخن :/
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی هالو
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
تو پدرت مسیحی و اروپایی بوده
یا مادرت
یا اون عمه ت
که میگی هپی هالوین؟!
هالوین بزنه به کمرت تو یه ماه پیش تو صف نذری داشتی پرپر میزدی که :|
نیمه شب پریشب گشتم دچار کابوس
دیدم به خواب حافط توی صف اتوبوس
گفتم : سلام حافظ ، گفتا : علیک جانم
گفتم : کجا روی ؟ گفت : والله خود ندانم
گفتم : بگیر فالی گفتا : نمانده حالی
گفتم : چگونه ای ؟ گفت : در بند بی خیالی
گفتم : که تازه تازه شعر و غزل چه داری ؟
گفتا : که می سرایم شعر سپید باری
گفتم : رقیب ، گفتا : کله پا شد
گفتم : کجاست لیلی ؟ مشغول دلربایی؟
گفتا : شده ستاره در فیلم سینمایی
گفتم : بگو ، زخالش ، آن خال آتش افروز ؟
گفتا : عمل نموده ، دیروز یا پریروز
گفتم : بگو ، ز مویش گفتا که مش نموده
گفتم : بگو ، ز یارش گفتا ولش نموده
گفتم : چرا ؟ چگونه ؟ عاقل شده است مجنون ؟
گفتا : شدید گشته معتاد گرد و افیون
گفتم : کجاست جمشید ؟ جام جهان نمایش ؟
گفتا : خریده قسطی تلویزیون به جایش
گفتم : بگو ، ز ساقی حالا شده چه کاره ؟
گفتا : شدست منشی در دفتر اداره
گفتم : بگو ، ز زاهد آن رهنمای منزل
گفتا : که دست خود را بردار از سر دل
گفتم : ز ساربان گو با کاروان غم ها
گفتا : آژانس دارد با تور دور دنیا
گفتم : بگو ، ز محمل یا از کجاوه یادی
گفتا : پژو ، دوو ، بنز یا گلف نوک مدادی
گفتم : که قاصدک کو آن باد صبح شرقی
گفتا : که جای خود را داده به فاکس برقی
گفتم : سلام ما را باد صبا کجا برد ؟
گفتا : به پست داده ، آورد یا نیاورد ؟
گفتم : بگو ، ز مشک آهوی دشت زنگی
گفتا : که ادکلن شد در شیشه های رنگی
گفتم : سراغ داری میخانه ای حسابی ؟
گفتا : آنچه بود ار دم گشته چلوکبابی
گفتم : بلند بوده موی تو آن زمان ها
گفتا : به حبس بودم از ته زدند آن ها
گفتم : شما و زندان ؟ حافظ ما رو گرفتی ؟
! گفتا : ندیده بودم هالو به این خرفتی
بابام واسه اینکه ثابت کنه هوا هنوز انقد گرم نشده که ما کولر روشن کنیم
یه هفته اس ظهرا با پتو میخوابه وسط هال…!!!
تازه هر بدبختی هم تو این شرایط در هالو وا کنه
یه چیزی پرت میکنه طرفش
میگه ببند درو سوز میاد تو!!!
مورد داشتیم جشن تولد تو باغ بوده
بارون میاد همه آرایشا پاک میشه
جشن تولد تبدیل میشه به هالووین :)
. شوهر مظلوم :
«همسرم با غم تنهایی خود خو می کرد»
موقـع بحث هوو لیک هیاهـــــو می کرد!
بسکه با فکـــر و خیالات عبث می خوابید
نصف شب در شکـم آن زنه چاقو می کرد!
وقتی از رایحه ی عشق سخن می گفتم
زود پا می شد و تی شرت مرا بو می کرد
طفلکی مادر مــن آش که می پخت زنم-
معتقد بود در آن جنبـــــــل و جادو می کرد
بهـــر او فاخته می دادم و می دیدم شب
داخل تابـــه به آن سس زده کوکو می کرد!
آخـــــــر برج کــــه هشتم گرو نه می شد
باز از مـــــن طلب ماهــــی و میگو می کرد
فیش دریافتــــــــــی بنده از او مخفی بود
زن همکـــــار ولی دست مـــــرا رو می کرد
دخل یکمـــــــــاه مرا می زد و ظرف یکروز
خـــرج مانیکــــــــور و میزامپلی مو می کرد
گـــــر نمی دادم بــــــا اشک سر مژگانش
آب می زد بــــــــــه ته جیبم و جارو می کرد
هر زنی غیر خودش عنتــــر و اکبیری بود
شخص «جینا...» را تشبیه به «...لولو» می کرد!
مثل آن کارتـــــون از لطف مداد جـــــــادو
بوالعجب شعبده ای بــا چش و ابرو می کرد
دکتر تغذیه ای داشت که ماهی صد چوق
می گرفت از مــــن و تقدیم به یارو می کرد
صد گرم چونکه بر آن اسکلت افزون می شد
عصبی می شد و لعنت بـــه ترازو می کرد
عاقبت هیکل پنجــــــاه و سه کیلویی را
خون دل خورده و پنجــاه و دو کیلو می کرد
حسرت زندگی خواهــــر خود را می خورد
کاو بــــه مچ - تـــا سرآرنج- النگو می کرد
نظـــــــــــر مادرش از هر نظری حجت بود
هر چــــــــه می کرد فقط با نظر او می کرد
بر خلافش اگـــــر آن دم نظری می دادم
لنگــــــه ی کفش نثــــار من هالو می کرد
کاشکی دست بزن داشتم امــا چه کنم
که خدا قسمت او شوهـــــر مظلومی کرد!
حرف كه میزنی
من از هراس طوفان
زل میزنم به میز
به زیرسیگاری
به خودكار
...تا باد مرا نبرد به آسمان.
لبخند كه میزنی
من
ـ عین هالوها ـ
زل میزنم به دستهات
به ساعت مچی طلاییات
به آستین پیراهن ات
تا فرو نروم در زمین.
دیشب مادرم گفت تو از دیروز فرورفتهای
در كلمهای انگار
در عین
در شین
درقاف
در نقطهها ..
مورد داشتیم دختره تو مسابقات هالوین بدون آرایش شرکت کرده اول شده =))
از همـان روزی کـه دانشجو شـدم
از جهاتی بـنده زیر و رو شـدم
روز اوّل ســر به زیــر و با حیا
روز دوّم این هوا (…) پررو شدم
بعد از آنـی کـه سبیلم را زدم
دشمن ِ سر سخت ِ زیر ابـرو شــدم
هیبت ِ مـردانه را دادم ز دست
صاحب ِ لنز و تل و گیسو شـدم!
دود ِ پیپ و دود قلیان، دود بنگ …
من ولـی پابـست ِ تنـباکو شدم
تـرم اوّل گرچه دیدم ژالـه را
عاشـق ِ گلـچهره و مـینو شـدم!
ترم دوّم قلب ِ من پـایانه شد
هر کسی خر شد سوار ِ او شدم!
فصل ِ سـرما لُـخت و عریانم، ولی
فصل ِ گرما شکل ِ اسکیـمو شدم
بس که اُملت پخته ام این سال ها
عـمّه جــانم گفت کـدبانو شدم!
در حــوادث بــر خــلاف ِ دیگران
فارغ از هر گونه های و هو شدم
یاد ِ ایّامی که می دانی به خیر…
تازگی بی خاصیت، بی بو شدم!
بعد ِ عمری کسب ِ علم و معرفت
جای دکتر، عاقبت هالو شدم!