کپشن های مربوط به هايشان

پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی هايشان

عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)

هنگام راه رفتن با آرامي و وقار راه مي رفت
هرکه را مي ديد مبادرت به سلام مي کرد و کسي در سلام بر او سبقت نگرفت.

با مردم چنان معاشرت مي کرد که هرکس گمان مي کرد عزيزترين فرد نزد آن حضرت است.

سکوتي طولاني داشت
و تا نياز نمي شد لب به سخن نمي گشود.

هرگاه با کسي، هم صحبت مي شد به سخنان او خوب گوش فرا مي داد.
چون با کسي سخن مي گفت کاملا برمي گشت و رو به او مي نشست.

اگر در محضر او چيزي رخ مي داد که ناپسند وي بود ناديده مي گرفت.
اگر از کسي خطايي صادر مي گشت آن را نقل نمي کرد.

کسي را بر لغزش و خطاي در سخن مواخذه نمي کرد.
پاسخ به سوالي را چند مرتبه تکرار مي کرد
تا جوابش بر شنونده مشتبه نشود.


هديه را قبول مي کرد اگرچه به اندازه يک جرعه شير بود.
کار نيک را تحسين و تشويق مي فرمود و کار بد را تقبيح مي نمود و از آن نهي مي کرد.

هرکه عذر مي آورد عذر او را قبول مي کرد.
هرگز کسي را حقير نمي شمرد.
هرگز کسي را دشنام نداد و يا به لقب هاي بد نخواند.

هرگز عيب مردم را جستجو نمي کرد.
اصحاب را به بهترين نام هايشان صدا مي زد.

اگر در حال نماز بود و کسي پيش او مي آمد نمازش را کوتاه مي کرد.


نام بد را تغيير مي داد و به جاي آن نام نيک مي گذاشت....
عزيزترين افراد نزد او کسي بود که خيرش بيشتر به ديگران مي رسيد.
پيران را بسيار اکرام مي کرد و
با کودکان بسيار مهربان بود....


" الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ. "

آدمها همديگر را پيدا مى كنند…
از فاصله هاى خيلى دور
از تهِ نسبت هاى نداشته
انگار جايي نوشته بود كه اينها
بايد كنار هم باشند
مى شوند همدم
مى شوند دوست
مى شوند رفيق
اصلأ مى شوند جانِ شيرين…!
درست مى نشينند روى طاقچه ى دلِ هم
حرف هايشان يك جورِ خوبى دلنشين است
دل براى خنده هايشان ضعف مى رود؛
اصلأ بودنشان شيرين است
وقتى هم كه نيستند
هى همديگر را مرور مى كنند و مُدام
گوش به زنگِ آمدن هم هستند…
خدا اين آدم ها را نگيرد از هم...

حال زن ها
از دستهايشان پيداست
زني كه
انگشتهايش را سوهان ميكشد
رنگ ميزند
و روزي هزار بار توي نور خورشيد نگاهش ميكند
حال دلش فرق دارد
با زني كه ناخنهايش يكي در ميان
كوتاه و بلند است
زني كه با شكستن يك ناخن
هر ٩ تاي ديگر را كوتاه ميكند
ببين اگر دلش بشكند
با دنيا چه ميكند..
حال زن ها را
از دستهايشان ميتوان فهميد

ﺁﺩﻣﻬﺎ ﻫﻤﺪﻳﮕﺮ ﺭﺍ ﭘﻴﺪﺍ ﻣﻰ ﻛﻨﻨﺪ
ﺍﺯ ﻓﺎﺻﻠﻪ ﻫﺎﻯ ﺧﻴﻠﻰ ﺩﻭﺭ
ﺍﺯ ﺗﻪِ ﻧﺴﺒﺖ ﻫﺎﻯ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ
ﺍﻧﮕﺎﺭ ﺟﺎﻳﻲ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﺍﻳﻨﻬﺎ
ﺑﺎﻳﺪ ﻛﻨﺎﺭ ﻫﻢ ﺑﺎﺷﻨﺪ
ﻣﻰ ﺷﻮﻧﺪ ﻫﻤﺪﻡ ،
ﻣﻰ ﺷﻮﻧﺪ ﺩﻭﺳﺖ ،
ﻣﻰ ﺷﻮﻧﺪ ﺭﻓﻴﻖ ،
ﺍﺻﻸ ﻣﻰ ﺷﻮﻧﺪ ﺟﺎﻥِ ﺷﻴﺮﻳﻦ . . .
ﺩﺭﺳﺖ ﻣﻰ ﻧﺸﻴﻨﻨﺪ ﺭﻭﻯ ﻃﺎﻗﭽﻪ ﻯ ﺩﻝِ ﻫﻢ
ﺣﺮﻑ ﻫﺎﻳﺸﺎﻥ ﻳﻚ ﺟﻮﺭِ ﺧﻮﺑﻰ ﺩﻟﻨﺸﻴﻦ ﺍﺳﺖ ،
ﺩﻝ ﺑﺮﺍﻯ ﺧﻨﺪﻩ ﻫﺎﻳﺸﺎﻥ ﺿﻌﻒ ﻣﻰ ﺭﻭﺩ ؛
ﺍﺻﻸ ﺑﻮﺩﻧﺸﺎﻥ ﺷﻴﺮﻳﻦ ﺍﺳﺖ !
ﻭﻗﺘﻰ ﻫﻢ ﻛﻪ ﻧﻴﺴﺘﻨﺪ ،
ﻫﻰ ﻫﻤﺪﻳﮕﺮ ﺭﺍ ﻣﺮﻭﺭ ﻣﻰ ﻛﻨﻨﺪ ﻭ ﻣُﺪﺍﻡ
ﮔﻮﺵ ﺑﻪ ﺯﻧﮓِ ﺁﻣﺪﻥ ﻫﻢ ﻫﺴﺘﻨﺪ !
ﺧﺪﺍ ﺍﻳﻦ ﺁﺩﻡ ﻫﺎ ﺭﺍ ﻧﮕﻴﺮﺩ ﺍﺯ ﻫﻢ . . .

غمها ارزش جنگيدن ندارند!
رهايشان کنيد
غمها آنقدر خسته اند
که با کمترين بي توجهي از پا در مي آيند
براي شادي بغل باز کنيد
و با اميد زندگي کنيد
پس…
به لبخندتان اجازه دهيد
تا دنيايتان را تغييـــر دهد
ولي به دنيايتان اجازه ندهيد
که لبخندتان را تغيير دهد

ببخشيد شما ثروتمنديد؟


هوا بدجورى توفانى بود و آن پسر و دختر كوچولو حسابى مچاله شده بودند. هر دو لباس هاى كهنه و گشادى به تن داشتند و پشت در خانه مى لرزيدند. پسرك پرسيد: ببخشين خانم! شما كاغذ باطله دارين؟
كاغذ باطله نداشتم و وضع مالى خودمان هم چنگى به دل نمى زد و نمى توانستم به آنها كمك كنم. مى خواستم يك جورى از سر خودم بازشان كنم كه چشمم به پاهاى كوچك آنها افتاد كه توى دمپايى هاى كهنه كوچكشان قرمز شده بود. گفتم: بيايين تو يه فنجون شيركاكائوى گرم براتون درست كنم.
آنها را داخل آشپزخانه بردم و كنار بخارى نشاندم تا پاهايشان را گرم كنند. بعد يك فنجان شيركاكائو و كمى نان برشته و مربا به آنها دادم و مشغول كار خودم شدم. زير چشمى ديدم كه دختر كوچولو فنجان خالى را در دستش گرفت و خيره به آن نگاه كرد. بعد پرسيد: ببخشين خانم! شما پولدارين ؟
نگاهى به روكش نخ نماى مبل هايمان انداختم و گفتم: من؟ اوه... نه!
دختر كوچولو فنجان را با احتياط روى نعلبكى آن گذاشت و گفت: آخه رنگ فنجون و نعلبكى اش به هم مى خوره.
آنها درحالى كه بسته هاى كاغذى را جلوى صورتشان گرفته بودند تا باران به صورتشان شلاق نزند، رفتند. فنجان هاى سفالى آبى رنگ را برداشتم و براى اولين بار در عمرم به رنگ آنها دقت كردم. بعد سيب زمينى ها را داخل آبگوشت ريختم و هم زدم. سيب زمينى، آبگوشت، سقفى بالاى سرم، همسرم، يك شغل خوب و دائمى، همه اينها به هم مى آمدند. صندلى ها را از جلوى بخارى برداشتم و سرجايشان گذاشتم و اتاق نشيمن كوچك خانه مان را مرتب كردم. لكه هاى كوچك دمپايى را از كنار بخارى، پاك نكردم. مى خواهم هميشه آنها را همان جا نگه دارم كه هيچ وقت يادم نرود چه آدم ثروتمندى هستم.
(((کتاب من منم، تو تویی)))
(((ماريون دولن )))

هستند دخترانی که..

لاك قرمز مي زنند! ناز مي كنند! عروسك دارند!
لوس مي شوند گــآهي و لبخنـــد مي زنند
اينهايي كه مي شناسم دخترند!!
ولي

به دخترانه هايشان چوب حراج نزدند!

ياد گرفته اند "همه" لايق دخترانه ها نيستند!
اينهــآ هم دختـرند
با چاشني سادگی
و نمك حيــا...
هنوز هم "بانمـك ها" پرطرفـــــــــــدارترند

انسان‌ها عاشق شمردن مشکلاتشان هستند
اما لذت‌هايشان را نمي‌شمارند اگر آنها را هم مي‌شمردند
مي‌فهميدند که به اندازه کافي از زندگي لذت برده‌اند ...!

فئودور داستايوفسکي

دوستان واقعي هرطور بتوانند به اندازه هم درمي آيند....

بيشترهايشان را به رخ كمترهاي ديگري نميكشند......

دوستان واقعي هم اندازه اند....

باور كن...!!!!!

بعضي ها با رفتارهايشان فکر ميکنند:
اين دنياي مجازي "خدا" ندارد،
روز قيامت ندارد،
حساب و کتاب ندارد،
دار مکافات ندارد،
حالا هر چقدر که دلت مي خواهد
بد باش!
دروغ بگو
تهمت بزن
ريا کن
دلي را بش
راحت باش!!
اما بدان خدايى هم هست

اس ام اس های جدید،عاشقانه، خنده دار و . . . ارسالی کاربران

هنگام, رفتن, آرامي, وقار, هرکه, مبادرت, سلام, سبقت, نگرفت, مردم, چنان, معاشرت, هرکس, گمان, عزيزترين, حضرت, سکوتي, طولاني, داشت, نياز, گشود, هرگاه, صحبت, سخنان, کاملا, برمي, نشست, محضر, چيزي, ناپسند, ناديده, خطايي, صادر, لغزش, مواخذه, پاسخ, سوالي, مرتبه, تکرار, جوابش, شنونده, مشتبه, نشود, هديه, قبول, اگرچه, اندازه, جرعه, تحسين, تشويق, فرمود, تقبيح, نمود, آورد, هرگز, حقير, شمرد, دشنام, نداد, نخواند, جستجو, اصحاب, بهترين, هايشان, نماز, نمازش, کوتاه, تغيير, گذاشت, افراد, خيرش, بيشتر, ديگران, رسيد, پيران, بسيار, اکرام, کودکان, مهربان, الّلهُمَّ, صَلِّ, عَلَی, مُحَمَّدٍ, وَآلِ, آدمها, همديگر, پيدا, كنند, فاصله, خيلى, نسبت, نداشته, انگار, جايي, نوشته, اينها, بايد, كنار, باشند, شوند, همدم, دوست, رفيق, اصلأ, جانِ, شيرين, درست, نشينند, طاقچه, جورِ, خوبى, دلنشين, براى, خنده, رود؛, بودنشان, وقتى, نيستند, مرور, مُدام, زنگِ, آمدن, هستند, نگيرد, دستهايشان, پيداست, انگشتهايش, سوهان, ميكشد, ميزند, روزي, هزار, خورشيد, نگاهش, ميكند, دارد, ناخنهايش, ميان, كوتاه, بلند, شكستن, ببين, بشكند, دنيا, ميتوان, فهميد, غمها, ارزش, جنگيدن, ندارند, رهايشان, کنيد, آنقدر, خسته, کمترين, توجهي, آيند, براي, شادي, اميد, زندگي, لبخندتان, اجازه, دهيد, دنيايتان, ندهيد, ببخشيد, ثروتمنديد, بدجورى, توفانى, دختر, كوچولو, حسابى, مچاله, بودند, لباس, كهنه, گشادى, داشتند, خانه, لرزيدند, پسرك, پرسيد, ببخشين, خانم, كاغذ, باطله, دارين, نداشتم, مالى, خودمان, چنگى, توانستم, آنها, خواستم, بازشان, چشمم, پاهاى, كوچك, افتاد, دمپايى, كوچكشان, قرمز, گفتم, بيايين, فنجون, براتون, داخل, آشپزخانه, بردم, بخارى, نشاندم, پاهايشان, فنجان, شيركاكائو, برشته, مربا, دادم, مشغول, چشمى, ديدم, خالى, دستش, خيره, پولدارين, نگاهى, روكش, نماى, هايمان, انداختم, احتياط, نعلبكى, خوره, درحالى, بسته, كاغذى, جلوى, صورتشان, گرفته, باران, شلاق, نزند, رفتند, سفالى, برداشتم, اولين, عمرم, كردم, زمينى, آبگوشت, ريختم, سقفى, بالاى, همسرم, دائمى, آمدند, صندلى, سرجايشان, گذاشتم, اتاق, نشيمن, نكردم, خواهم, هميشه, همان, دارم, يادم, نرود, ثروتمندى, هستم, کتاب, تویی, ماريون, دولن, دخترانی, زنند, عروسك, گآهي, اينهايي, شناسم, دخترند, دخترانه, حراج, نزدند, لايق, اينهآ, چاشني, سادگی, هنوز, بانمك, انسانها, عاشق, شمردن, مشکلاتشان, لذتهايشان, نميشمارند, ميشمردند, ميفهميدند, کافي, بردهاند, فئودور, دوستان, واقعي, هرطور, بتوانند, درمي, كمترهاي, ديگري, نميكشند, باور, بعضي, ميکنند, مجازي, ندارد, قيامت, مکافات, حالا, چقدر, خواهد, دروغ, تهمت, راحت, بدان, خدايى,