قدر آدمهایى که زود عصبی مي شوند را بدانيد
اينها همان لحظه داد مي زنند قرمز مي شوند قلبشان درد مي گيرد دستانشان مي لرزد .. ولی ...
ولی براى زمين زدن شما هيچ نقشه ای نمي کشند!
آنها تمام نقشه شان همان عصبانيت بوده و تمام
آنهائى که زود عصبانی مي شوند آدمهائى هستند که رقيق ترين و پاک ترين وجدان را دارند ...
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی هایى
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
آدم هایى كه محبت مى كنند، كمیاب اند ...
آدم هایى كه قدر محبت را مى دانند، نایاب ...
چرا داد می زنیم
استادى از شاگردانش پرسید: چرا ما وقتى عصبانى هستیم داد میزنیم؟ چرا مردم هنگامى که خشمگین هستند صدایشان را بلند میکنند و سر هم داد میکشند؟
شاگردان فکرى کردند و یکى از آنها گفت: چون در آن لحظه، آرامش و خونسردیمان را از دست میدهیم.
استاد پرسید: این که آرامشمان را از دست میدهیم درست است امّا چرا با وجودى که طرف مقابل کنارمان قرار دارد داد میزنیم؟ آیا نمیتوان با صداى ملایم صحبت کرد؟ چرا هنگامى که خشمگین هستیم داد میزنیم؟
شاگردان هر کدام جوابهایى دادند امّا پاسخهاى هیچکدام استاد را راضى نکرد.
سرانجام او چنین توضیح داد:
هنگامى که دو نفر از دست یکدیگر عصبانى هستند، قلبهایشان از یکدیگر فاصله میگیرد. آنها براى این که فاصله را جبران کنند مجبورند که داد بزنند. هر چه میزان عصبانیت و خشم بیشتر باشد، این فاصله بیشتر است و آنها باید صدایشان را بلندتر کنند.
سپس استاد پرسید: هنگامى که دو نفر عاشق همدیگر باشند چه اتفاقى میافتد؟
آنها سر هم داد نمیزنند بلکه خیلى به آرامى با هم صحبت میکنند. چرا؟ چون قلبهایشان خیلى به هم نزدیک است.
فاصله قلبهاشان بسیار کم است.
هنگامى که عشقشان به یکدیگر خیلی بیشتر شد، چه اتفاقى میافتد؟ آنها برای حرفهای معمولى با هم حرف نمیزنند
و از نگاه هم خیلی چیزها را میفهمند.
این هنگامى است که دیگر هیچ فاصلهاى بین قلبهاى آنها باقى نمانده باشد
اگر دوستش دارید به زبان بیاورید!
پانتومیم كه بازى نمی كنید،
از ترس باختن غروری که گاه ارزشش را ندارد...
با اشاره می خواهید بفهمانید
واقعاً دوستش دارید و به زبان نمى آورید،
یكى از راه می رسد كه بى هیچ عشقى
تكه كلامش "دوستت دارم" است...
مى آید، مى گوید، مى برد دلش را
و شما می مانید و "دوستت دارم" هایى كه
در عطر پیراهنش جا مانده است...
#سحر_رستگار
از یك جایى به بعد
فقط زندگى میكنیم تا
به آدمهایى كه تَركمان كردند
بفهمانیم،
كه توانستیم
بدونِ آنها هم زنده بمانیم...!
اینترنت انسانها را متوهم میکند: وبلاگ، توهم نویسندگی ایجاد میکند؛ لایکها، توهم محبوبیت؛ مسنجرها، توهم دوستی، توهم تنها نبودن...
دور هم بودن هاى مجازى و بعضى رابطه ها، تنهایى حقیقى را بیشتر به رخ آدم میکشد!
گاهی اوقات بر سر راه ِ آدمیزاد آدم هایى قرار می گیرند
که فراتر از یک دوست معمولی هستند،
كه می شود با آنها به هر چیز احمقانه ای بخندی...
دوست هایی هستند در زندگی که بی دغدغه، می شود بدون نقاب بر صورت با آنها معاشرت کرد
میشود یادت برود که میزبانی یا میهمان،
جایی که هستی خانه ی اوست یا خانه ی خودت،
حتی می شود ناگفته های دلت، آنهایی که جرات گفتنش به خودت هم نداری بهشان بگویی و مطمئن باشی می شنوند و نشنیده می گیرند!
چند سالى است که تکلیف دلم روشن نیست
جا به اندازه تنهایى من در من نیست...
نمىدانید؛
واقعاً نمىدانید چه لــذتى دارد وقتى سیاهى چادرم،
دل مردهایى كه چشمشان به دنبال خوشرنگترین زنهاست را مىزند.
نمىدانید چقدر لذتبخش است وقتى وارد مغازهاى مىشوم و مىپرسم:
آقا! اینا قیمتش چنده؟
و فروشنده جوابم را نمىدهد؛
دوباره مىپرسم: آقا! اینا چنده؟ فروشنده كه محو موهاى مشكرده زن دیگرى است و حالش دگرگون است، من را اصلاً نمىبیند.
باز هم سؤالم بىجواب مىماند و من، خوشحال، از مغازه بیرون مىآیم.
نمىدانید؛
واقعاً نمىدانید چه لــذتى دارد وقتى كرم قلاب ماهىگیرى شیطان براى به دام انداختن مردان شهر نیستید.
نمىدانید؛
واقعاً نمىدانید چه لــذتى دارد وقتى مىبینى كه مىتوانى اطاعت خدایت را بكنى؛ نه هوایت را.
نمىدانید؛
واقعاً نمىدانید چه لــذتى دارد وقتى در خیابان راه مىروید؛ در حالى كه یك عروسك متحرك نیستید؛ یك انسان رهگذرید.
نمىدانید؛
واقعاً نمىدانید چه لــذتى دارد این حجـــاب!
متنی زیبا از فروید پدر روان شناسی دنیا...
وقتى می شود دقایق عمرت را با آدم هاى خوب بگذرانى، چرا باید لحظه هایت را صرف آدم هایى کنى که با دل هاى کوچکشان مدام درگیر حسادت ها و کینه ورزى هاى بچه گانه اند ...
یا مدام براى نبودنت...
براى خط زدنت تلاش مى کنند؟...
نه! همیشه جنگیدن خوب نیست!...
من همیشه جنگیده ام تا چیزى را عوض کنم...
اما این روزها فهمیده ام که با آدم هاى کوته نظر نباید جنگید...
فهمیده ام براى اثبات دوست داشتن نباید جنگید...
براى به دست آوردن دل آدم ها نباید جنگید...
براى اثبات خوب بودن نباید جنگید...
این روزها نسخه فاصله گرفتن را مى پیچم براى هر کسى که رنجم مى دهد...
از آدم هایى که زیاد دروغ مى گویند...
فاصله می گیرم...
از آدم هایى که زیاد ظلم می کنند...
فاصله می گیرم...
از آدم هایى که حرمتم را نگه نمی دارند...
فاصله می گیرم...
با حقارت برخى آدم ها و دل هایشان نباید جنگید...
باید نادیده شان گرفت ...
و گذشت ...
و بخشیدشان...
نه براى این که مستحق بخشش اند...
براى این که من مستحق آرامشم....