در بقچه ام شکوفه و باران گذاشتم
امروز صبح سر به بیابان گذاشتم
بی خود به انتظار جنونم نشسته ای
در راه عقل چند نگهبان گذاشتم
گفتی که دوستت...ننوشتی نداشتی
این حرف کهنه را سر هذیان گذاشتم
عمری که سوخت پای دلت قابلی نداشت!
هرچند من برای تو از جان گذاشتم
من شاعرم و شعر خویش را
با درد عشق کنار خیابان گذاشتم
حرفی که نیست ، میروم از خانه ات
بیا!
این هم کلید! داخل گلدان گذاشتم!☘
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی هذیان
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
تب کرده ام
هذیان برایت مینویسم
مغزم پر است از فکرهای اشتباهی
بگذار حالت را بپرسم
گرچه دیر است
عالیجناب شعرهایم
رو به راهی؟
آقا سلام،باز منم،خاک پایتان،
دیوانه ای که لک زده قلبش برایتان!
در این کلاس سرد، حضور شما واجب است.
این بار چندم است که استاد غایب است؟
نرگس شکفته است، تو را داد می زند
آقا بیا که فاصله فریاد می زند
این روزها نمی شود اندوهگین نبود
دلواپس نهایت تلخ زمین نبود
تب کرده مادرم ز غمت مدتی مدید
هذیان مادرم شده "آقا خوش آمدید"
امضاء:دو چشم خیس و دلی در هوایتان
دیوانه ای که لک زده قلبش برایتانّ
به مُردادی ترین گرما قسم، بدجور دلتنگم
شبیه گچ شده از دوری ات، بانوی من رنگم !
تو تقصیری نداری، من زیادی عاشقت هستم
همین باعث شده با هر نگاهی زود می لنگم !
همان بهتر که از هذیان نوشتن دست بردارم
به مرگِ شاعرِ چشمت قسم... بدجور دلتنگم !
جوّ احساس تو برفی ست من اما داغم
این چه سری یت که در مرکز سرما داغم
من پسر خوانده ی هذیانم و ته مانده ی شب
آتشم آتشم آتش که سرا پا داغم
این پدر سوخته دل را به تو دادم شاید
یخ احساس تو را آب کند تا داغم
من چرا این همه امروز به خود می پیچم
س س سردم شده اما چ چرا دا داغم!!
اگر امروز به فردا برسد می فهمم
چه بلایی به سرم آمده حالا داغم
غزلم شروه درد است که گرم است هنوز
جو احساس تو برفی ست من اما داغم
هادی حسنی
"" حــــال این روزهای مــــن ...""
این روز ها عجیب تب کرده ام
ودر بستر اندوه
هر دم هذیان می گویم
صدایم چرک کرده است…
و ذهنم در گرمای مرضی مرموز می سوزد…
تبم قد میکشد…
پزشکان مرا جواب کرده اند
این روز ها درمانی نیست
فقط گاه گاهی
درد هایم را پاشویه میکنم…