میگم دلبر
از بقیه که تاریخ تولدمو بپرسی
قد و قواره مو که نگاه کنی
شناسنامه مو که ببینی
همه یه تاریخ مشترک از چند سال پیش رو میگن!!
اما از خودم که بپرسی..
آدرس اون صبح سیزده بدری رو بهت میدم
که با چشمآت خندیدی
و منو به دنیآیِ روشنِ خوشبختی آوردی!!
دلبَرمن متولد هزآر و روشن
چشمآیِ تواَم..
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی هزآر
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
سرشُ گذآشته بود رو گل هآی دامنم،
و همینطور که به رو به رو خیره شده بودم،
آروم نگاهشُ سپرد بهم و پرسید یه چیزے بگم؟
حس میکنم عوض شدی، انگاری یخ بستی!
لبخند زدمُ گفتم دیوونه ، خُل شدے ؟!
اما پشتِ این جمله ی کوتآه هزآر تا حرف خفه شده بود،
هزآر تا بغض غورت داده شده بود!
عآخه نمیدونستم چطور میشه از چشم افتآدن رو توضیح داد!
اینکه یهو با یه روی دیگه ی آدما آشنا میشی
که اصلا هم شبیه به چیزی که راجبشون فکر میکردی نیست.
جآ میخوری و کم کم جآ میزنی!
وقتی آدما از چشمت بیوفتن بخوای نخوای یخ میبندی ،
انقد بی تفاوت میشی که خودشون بار و بندیل ببندنُ برن!
انقد بی تفاوت که هیچ چیز نتونه بآعث شه اون آدمِ قبلی بآشی...
میگم دلبر
از بقیه که تاریخ تولدمو بپرسی
قد و قواره مو که نگاه کنی
شناسنامه مو که ببینی
همه یه تاریخ مشترک از چند سال پیش رو میگن!!
اما از خودم که بپرسی..
آدرس اون صبح سیزده بدری رو بهت میدم
که با چشمآت خندیدی
و منو به دنیآیِ روشنِ خوشبختی آوردی!!
دلبَرمن متولد هزآر و روشن
چشمآیِ تواَم..
✿ کپشن خاص ✿
میگم دلبر
از بقیه که تاریخ تولدمو بپرسی
قد و قواره مو که نگاه کنی
شناسنامه مو که ببینی
همه یه تاریخ مشترک از چندسال پیش رو میگن!
اما از خودم که بپرسی آدرس اونروز عصری رو بهت میدم که بآ چشمآت خندیدی و منو به دنیآیِ روشنِ خوشبختی آوردی!
دلبَر
من متولد هزآر و روشن چشمآیِ تواَم!
مَن هَمینَم
نَه {چشمآטּ آبــﮯ} دارَم
نه {کفشهآﮮ پآشنِه بُلنَد}
هَمیشِه {کتآنـــ ــﮯ} مـﮯ پوشَم
روی {چَمَن هآ} غَلت میزَنَم
{عِشوه ریختَن} رآ خوب یادَم نَداده اَند
وَقتـﮯ اَز کِنارَم رَد میشوﮮ
بوﮮ {اُدکُلنَم} مَستت نمیکُند
نگرآטּ پآک شدטּ {رُژ لَب} و {ریملَم} نیستَم
{لآک نآخن} هآیم اَز {هزآر مترﮮ} داد نمیزَند
گآهـﮯ اَز فَرط غُصّه {بلنَد} دآد میزَنم
{خدآیَم} رآ بآ {تَمآم دُنیآ} عَوض نمیکُنم
و {بَعضـﮯ} آدم هآﮮ اَطرافَم
رآ هَم بآ {تَمآم دُنیآ} عَوض نمیکُنم
شَبهآ پآیه پَرسه زَدن دَر {خیآبآטּ} و {مهمآنـﮯ} نیستَم
بَلد نیستَم تآ صُبح پآﮮ {گوشـﮯ} پِچ پِچ کُنم
وَ بگویَم {دوستَت دآرَم}
وَلـﮯ اَگر بگویَم دوستَت دآرَم ،
دوست دآشتَنم {حَد ومَرزﮮ} ندآرَد
مَن {خآلِصآنه} هَمینَم...!...
مَن هَمینَم
نَه {چشمآטּ آبــﮯ} دارَم
نه {کفشهآﮮ پآشنِه بُلنَد{
هَمیشِه}کتآنـــ ــﮯ} مـﮯ پوشَم
روی {چَمَن هآ} غَلت میزَنَم
}عِشوه ریختَن} رآ خوب یادَم نَداده اَند
وَقتـﮯ اَز کِنارَم رَد میشوﮮ
بوﮮ {اُدکُلنَم} مَستت نمیکُند
نگرآטּ پآک شدטּ {رُژ لَب} و {ریملَم} نیستَم
}لآک نآخن} هآیم اَز {هزآر مترﮮ} داد نمیزَند
گآهـﮯ اَز فَرط غُصّه {بلنَد} دآد میزَنم
}خدآیَم} رآ بآ {تَمآم دُنیآ} عَوض نمیکُنم
و {بَعضـﮯ} آدم هآﮮ اَطرافَم
رآ هَم بآ {تَمآم دُنیآ} عَوض نمیکُنم
شَبهآ پآیه پَرسه زَدن دَر {خیآبآטּ} و {مهمآنـﮯ} نیستَم
بَلد نیستَم تآ صُبح پآﮮ {گوشـﮯ} پِچ پِچ کُنم
وَ بگویَم {دوستَت دآرَم} وقتـﮯ حتـﮯ
به تِعدآد حروف دوستَت دآرَم هَم ، {دوستَت نـدآرَم{
وَلـﮯ اَگر بگویَم {دوستَت دآرَم} ،
دوست دآشتَنم {حَد ومَرزﮮ} ندآرَد
مَن {خآلِصآنه} هَمینَم!...