شاید بشود با خیلی چیزها کنار آمد،
اما کنار آمدن با دلی که همراهِ تو نیست، وحشتناک است.
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی همراهِ
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
ادامه، در ذاتِ زندگی نهفته است. اصلاً رَوند زندگی همین است، که ادامه دهی. زمین میخوری، بلند میشوی و ادامه میدهی. عزیزت میمیرد، بعد کمی مکث، ادامه میدهی. خسته میشوی، اندکی بعد ادامه میدهی. میترسی، باز اما ادامه میدهی!
فارغ از انتخاب و توان، تا وقتی زندهای، آنچه با تو همراهست، ادامه است...
.سیدمحمد مرکبیان
ادامه، در ذاتِ زندگی نهفته است. اصلاً رَوند زندگی همین است، که ادامه دهی. زمین میخوری، بلند میشوی و ادامه میدهی. عزیزت میمیرد، بعد کمی مکث، ادامه میدهی. خسته میشوی، اندکی بعد ادامه میدهی. میترسی، باز اما ادامه میدهی!
فارغ از انتخاب و توان، تا وقتی زندهای، آنچه با تو همراهست، ادامه است...
سید محمد مرکبیان-آغوشی برای یک سفر طولانی
. .
ادامه، در ذاتِ زندگی نهفته است. اصلاً رَوند
زندگی همین است، که ادامه دهی. زمین
میخوری، بلند میشوی و ادامه میدهی.
عزیزت میمیرد، بعد کمی مکث، ادامه میدهی.
خسته میشوی، اندکی بعد ادامه میدهی.
میترسی، باز اما ادامه میدهی! فارغ از
انتخاب و توان، تا وقتی زندهای، آنچه با تو
همراه است، ادامه دادن است.
.سید محمد مرکبیان
. آغوشی برای یک سفر طولانی
. .
احساس درد ، همراهِ ما بزرگ می شود و هر ثانیه ، استانداردها و آستانه ی هشدارش تغییر کرده ، و به احساساتی که پشتِ سر گذاشته ، بی تفاوت می شود . دردهایِ دیروز ، مسخره ترین اتفاقات از نگاهِ امروز ماست و دردهای امروز هم قطعا برایِ فردا و فرداهایمان پیش پا افتاده و دم دستی خواهند بود ، پس غصه خوردن برایِ احساسات و مشکلاتِ مقطعی که با گذر زمان ، بی اهمیت می شوند ، منطقی نیست !
از آدم هایِ دیروز ، آن ها که لیاقت داشته اند ، هنوز هم هستند و آن ها که ارزش ماندن نداشته یا به ما مربوط نبوده اند ، بی آن که بخواهیم یا حواسمان باشد ؛ فراموششان کرده ایم .
هم دردها و هم آدم ها ، راحت تر از چیزی که فکرش را می کنیم ، فراموش می شوند ... باید به "زمان" سپرد ،
زمان ؛ تکلیفِ اهمیت و ارزش اتفاقات و آدم ها را روشن می کند .
. .
اون توجه و محبتی که خودت به طرف یاد بدی چیکار کُنه و کِی تورو ببینه و کجا بهت توجه کنه، دوزار نمیارزه،
محبت و توجه، همراهِ عشق میاد،
غریزیه، همه بلدن،
دائم خودتونو یادآوری نکنید.
هر بار که دستش میرفت توی موهام،
یک لایه درد همراهِ دستش بیرون می رفت...
.#عباس_معروفی
. .
اون توجه و محبتی که خودت به طرف یاد بدی چیکار کُنه و کِی تورو ببینه و کجا بهت توجه کنه، دوزار نمیارزه،
محبت و توجه، همراهِ عشق میاد،
غریزیه، همه بلدن،
دائم خودتونو یادآوری نکنید.
هر بار که دستش میرفت توی موهام،
یک لایه درد همراهِ دستش بیرون میرفت...!!! ¡¡¡..
یه شکلی از سکوت هست که از دل رابطههای اجباری مییاد، از دلِ لحظههای پر از خشمی که نمیتونی به هزار دلیل حرف بزنی و ناچاری به سکوت! این سکوتها برخلاف سکوتی که تاریکی اتاق را پُر میکنه و آرامش میبخشه، دردآور و آسیبزنندهتره. هر چی بیشتر سکوت کنی، تلخی اون لحظه غلیظتر میشه. مجبور شدی سکوت کنی چون حرف زدن بیفایده ست، چون هر چی بگی برعلیه خودت استفاده میشه. اما سکوت انتخاب بهتری نیست ، تبدیل میشه به کرمهای ریزی که آهسته جونت رو میجوند و فاصله تو رو با اون آدمی که حالا دیگه نیست بیشتر میکنه. این سکوت، غشایی میشه بین تو و اون چیزی که بقیه از تو میدونن. وقتی که رابطه ای تموم میشه، بخشی از وجودمون توو حافظه اون آدم و در خاطرات ریز و درشتی که ازمون داره ، به زندگی خودش ادامه میده؛ اما اون بخش از وجودمون که در انحصار سکوت هست، در هیچ حافظهای ثبت نمیشه. هیچ خاطرهای دربارهی سکوتهای تلخمون جز در حافظه خودمون نیست. این نوع از سکوت تنها چیزیه که فقط متعلق به خودمونه و غم های دائم و عمیق ما ، همراهِ ما از روزی به روز دیگه منتقل میشه... .