تکهای از شعر رهی معیری:
با یاد رنگ و بوی تو
ای نو بهار عشق
همچون بنفشه
سر به گریبان کشیدهام 🪻
♡
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی همچو
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
دلم همچون سه تاری است
که هر تارش به تو بند است
اولین تار
چشمانِ توست
دومین تار، عشقِ دلدار
سومین تار
جان منست
فدای تو
هزاران بار........
#امید_کلهر
نمی دانم که با او می شود ما شد؟
کسی این جمله را پرسید؟
چه باید گفت؟
درونم حس تردیدیست
مرا حتی دگر خود هم نمی فهمد !
میانِ لحظه ای خواهم که ما باشم
دمی دیگر ز دنیا می گریزم تا که تنها شَم
درونم حس تردیدیست
نمی دانم پر از دلبستگی هستم؟
و یا دنبالِ تن پوشی برای خستگی هستم؟
چرا احوالِ عالم را نمی فهمم؟
برایَش خاطرم همچون قراری بی ثمر باشد
به من دلبستگی بخشید و دنیا را ز کامَم بُرد
مرا دلبستگی بگرِفت و دنیایَش به نامم خورد !
چه باید گُفت؟
گمانم بایَدَش در آسمانِ فکرِ دیگر خُفت . . .
بیا قدری رها باشیم
بیا از مالِکیَت ها جدا باشیم
گمانم بی تعلّق زندگی زیباست
وطن در من تمامِ هستیِ دنیاست
مرا وابستگی پوچ است
نشانی در رسیدن نیست
من آنم،
مرغِ افکارم
دَمادَم در پِیِ کوچ است
.محسن محمودنیا
« همچو شاهی که شبی کشورش آشوب شده
شیوه ی شورش چشمان تو شیدایم کرد »
-کیهانی
. .
•
با من کنار بیا همچون ماه
با نیمه ی تاریکش .
- سالار مرتضوی
♡
همچو مهتاب کہ از خاطر شب میگذرد
هر شب آهستہ ز آفاق دلم میگذرے ...
#مریم_حیدرزاده
در وفایِ عشقِ تو مشهورِ خوبانم چو شمع
شبنشینِ کویِ سربازان و رِندانم چو شمع
روز و شب خوابم نمیآید به چشمِ غمپرست
بس که در بیماریِ هجرِ تو گریانم چو شمع
رشتهٔ صبرم به مِقراضِ غَمَت بُبْریده شد
همچنان در آتش مِهرِ تو سوزانم چو شمع
گر کُمیتِ اشکِ گُلگونم نبودیِ گرمرو
کِی شدی روشن به گیتی راز پنهانم چو شمع؟
در میانِ آب و آتش همچنان سرگرمِ توست
این دلِ زارِ نزارِ اشکبارانم چو شمع
در شب هجران، مرا پروانهٔ وصلی فرست
ور نه از دَردَت جهانی را بسوزانم چو شمع
بی جمالِ عالمآرایِ تو روزم چون شب است
با کمالِ عشقِ تو در عینِ نُقصانم چو شمع
کوهِ صبرم نرم شد چون موم در دستِ غمت
تا در آب و آتش عشقت گدازانم چو شمع
همچو صبحم یک نفس باقیست با دیدارِ تو
چهره بنما دلبرا تا جان برافشانم چو شمع
سرفَرازم کن شبی از وصلِ خود ای نازنین
تا مُنَوَّر گردد از دیدارت ایوانم چو شمع
آتش مِهر تو را حافظ عجب در سر گرفت
آتش دل، کِی به آب دیده بنْشانم چو شمع
03/05/17
22:22..
قشنگ ترین متنی که خوندم ، میگه:
پسازاندوههایمانهمچونبهارزندهخواهیمشد
گوییکهانگارهرگزمزهیتلخیرانچشیدهایم!
.
به خواب از آن نرود چشم خستهام تا صبح
که همچو مرغ شب افسانهگوی خویشتنم!
#رهی_معیری
. .
سلام بر آنانی که در تاریک ترین روز های زندگیمان همچون روزنه ی نور و امیدی بودند
و بی هیچ منتی ما را درآغوش گرفتند تا به زندگی باز گردیم
سلاااااااااااام
روزتون پر از امید🤍