تفنگت را زمین بگذار!
برای ما قسم خوردی!
قسم خوردی ز نام ما، ز حق و احترام ما،
قسم خوردی حفاظ جان ما باشی!
تفنگت را زمین بگذار! سهم ماست آزادی!
که حق ماست شرعا، منطقا، این ظلم را محکوم و این اجبار را، تحقیر را محکوم و این تزویر را محکوم سازیم و... تو هم باید؛
کنار مردمت باشی!
تو باید یار ما، همراه ما، دستان قدرتمند ما باشی!
تفنگت را زمین بگذار! من مردم! چرا من را؟ تو باید ظلم را، ایرانفروشان را،
تو باید دشمنان خاک ایران را،
تو باید درد را سرکوب میکردی! نه من را
من! منی را که؛
هزاران درد و ظلم و بی سرانجامی،
تورم، فقر، غارت، رنج و ناکامی
تمام سهمم از ایران شد و گفتم نه! من مجرم شدم حالا؟!
تفنگت را زمین بگذار،
دفاع از خویش و از حق گر گناه است این زمان، هیهات از این ذلت!
گنهکارم؟ بیا و همگناهم باش
به خونم تشنهاند اینها،
من ایرانم! پناهم باش...
#نرگس_صرافیان_طوفان
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی هیهات
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
هیهات کام من که برآرد در این طلب
این بس که نام من برود بر زبان دوست
#سعدی
زندگانی رَم کرده است
هیهات! کجا می بایدش جُست؟
.محمود دولت آبادی
.کلیدر
. زیستن بی آلایش اثر جاشوا
#mim.
هیهات اگر یار بخواهی و من نباشم
ای وای به من اگر تو مرا یار ندانی
. .
حرفای نگفته، کارای نکرده، جاهای نرفته، جمله های نشنیده، آدمای ندیده...
دو روز دنیا زنده ایم. هیهات که اون جوری که خواستیم زندگی نکردیم.
✨
من از حکایتِ عشقِ تو
بس کنم هیهات
میخواهم و میخواستمت تا نفسم بود
میسوختم از حسرت و عشق تو بسم بود
عشق تو بسم بود، که این شعلهٔ بیدار
روشنگر شبهای بلند قفسم بود
آن بخت گریزنده دمی آمد و بگذشت
غم بود، که پیوسته نفس در نفسم بود
دست من و آغوش تو، هیهات، که یک عمر
تنها نفسی با تو نشستن هوسم بود
باﷲ، که بجز یاد تو، گر هیچ کسم هست
حاشا، که بجز عشق تو، گر هیچ کسم بود
سیمای مسیحایی اندوه تو، ای عشق
در غربت این مهلکه فریادرسم بود
لببسته و پر سوخته، از کوی تو رفتم
رفتم، به خدا گر هوسم بود، بسم بود
(فریدون مشیری)
لبخندبزن: وقتی با خانواده ات دور هم جمع شده اید..
خیلی ها هستند آرزوی داشتن خانواده را دارند…!
لبخند بزن: وقتی داری سرکارت میروی..
خیلی ها هستند دربدر بدنبال کار و شغل هستند.
لبخندبزن: چون تو صحیح و سالم هستی..
خیلی ها هستند دارند بخاطر بازگشت سلامتی شان میلیونها خرج میکنند.
لبخند بزن: چون تو زنده ای و روزی داده میشوی و هنوز فرصت برای جبران مافات داری…
مرده هایی هستند آرزوی بازگشت به زندگی رادارند تا عمل صالحی انجام بدهند..اما هیهات!
لبخندبزن: چون “تو” خودت هستی..
وخیلی ها آرزو دارند که چون ”تو” باشند.
به باز آمدنت چنان دلخوشم
که طفلی به صبح عید
پرستویی به ظهر بهار
و من به دیدن تو
چنان در آینه ات مشغولم
که جهان از کنارم می گذرد
بی آنکه سر برگردانم
در فصل های خونین هم می توان عاشق بود .
به قمریان عاشق حسد می ورزم
دانه بر می چینند
و به ستاره و باران که بر نیمرخ مهتابی ات بوسه می زنند
و به گلی که با اشاره ی تو می شکفد
در فصل های خونین هم می توان عاشق بود .
مگر از راه در رسی
مگر از شکوفه سر بزنی
مگر از آفتاب به در آیی
و گرنه روز
تابوتی است بر شانه های ابر
که ما را به افق های ناپیدا می سپارد.
و عشق آهوی محتضری است
که سر بر شانه های باران می گذارد .
بیا
با اندامی از آتش بیا
و جلوه ای از آذرخش .
هیهات
من کجا باز بینمت ای ستاره ی روشن ؟
که بی تو تا شبگیر پیر می شوم .
چندان که باز آیی
ستاره ها همه عاشق می شوند
و جوانی
در باران
از راه می رسد .
"علی بابا چاهی"