"Life is like a roller coaster. It has its ups and downs. But it's your choice to scream or enjoy the ride."
"زندگی مانند یک ترن هوایی است.
فراز و نشیب های خودش را دارد.
اما این انتخاب شماست که فریاد بزنید یا از سواری لذت ببرید."
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی وایی
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
حرفهای نگفته و نزده، اشک میشن و جاری میشن. کاش گوش شنوایی واسه اشکهام بودی حالا که نیستی و حضور نداری تا حرفهام رو بشنوی.
ولی بیاین قبول کنیم تو هر بحث و دعوایی اونیکه بیشتر داغ کرده و داد و بیداد میکنه، بی گناه تره. مقصرا همیشه به خودشون مسلطن و آروم و بی صدا میشینن نگات میکنن تا تو داغون بشی ..
بالغ شدن زمانیه که دیگه به آدما نمیگی چرا بهم زنگ نمیزنید یا بهم پیام نمیدید.
متوجه تغییرات میشی و قبولش میکنی، بدون هیچ جنگ و دعوایی.
و فقط با یک لبخند ازشون دور میشی...
زندگی کوتاه تر از اونه...
که بخواییم صبحها با کلی
افسوس از خواب بیدار شیم !
الهی دلتون همیشه شاد باشه....
...️
دیگه بهم ثابت شد که تو هر بحث و دعوایی اونی که بیشتر عصبی شده و داد و بیداد میکنه بیگناهتره، مقصرها همیشه به خودشون مسلطن، آروم و بیصدا مغزت رو نابود میکنن و عصبانیت میکنن که آخرش بگن دیدین فلانی چیکار کرد؟ من داشتم مثل آدم باهاش حرف میزدم.
«پروکسی | پروکسی | پروکسی »
«پروکسی | پروکسی | پروکسی »
کاش همه آدما قبل از هر اقدامی، ورود به هر رابطه ای و گفتن هر حرفی
اول از خودشون بپرسن که حالا به کجا میخوامبرسم؟ یا به کجا میرسم؟
واقعا اون چیزی که میخوایی بهش برسی همون چیزیه که فکر میکنی شایستشی؟ وای به روزی که یک ادم شایستگیشو انقدر حقیر ببینه :) میشه یک «بی همه چیز».
نوشته بود:
طوری رفتار کنید که انگار نمیتوانید نان بخرید، تا وقتی که متوجه شوند صاحب نانوایی هستید.
فروتن باشید!
. .
#تقویم_دهم_خرداد 1403
خدایا!
خوشبختی باشد امروز و
حال خوب و
اتفاقات خوب...
بیفتد هرآنچه اتفاق خوب که میخواهیم و
برسیم به هرآنچه حال خوشایند که دوست داریم و
جهان برقصد به ساز ما و
روزگار و آدمها و پیشامدها، همنوایی کنند و
خوب و خوشبخت باشیم و
بخندیم،
بسیار بخندیم...
الان با اون پسره که بهش گفته بودم
“من از فردا دیگه ایران نیستم نمیتونیم باهم باشیم”
تو صف یه نونواییم و
حتی اسمشم یادم نیست
چپ چپ نگام میکرد....