تا حالا یه سوزن توی تخت خوابت گم کردی؟
شک ، همون قدر ذهن آدمـ رو آزار میده
.فلن اوبراین
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی وبرای
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
•
تا حالا یه سوزن توی تخت خوابت گم کردی؟
شک همون قدر ذهن آدمـ رو آزار میده
- فلن اوبراین
♡
تو را به جای همه کسانی که نشناخته ام دوست میدارم
تو را به جای همه ی روزگارانی که نمی زیسته ام دوست میدارم
برای خاطر عطر نان گرم
و برفی که آب میشود
وبرای خاطر نخستین گلها
تو را به خاطر دوست داشتن دوست میدارم
تو را به جای همه کسانی که دوست نمی دارم دوست می دارم
سپیده که سر بزند من عاشقانه هایم را برات به تصویر خواهم کشید
طرف امیر به نگینش.
پروردگارا.
دفتردلمان را به تو می سپاریم.
بادستان مهربانت قلمی بردار;.
خط بزن غمهایمان را.
وبرایمان دلی رسم کن.️
به بزرگی دریا.
اگر زنی رادوست داری
کمی بترس !!
زنی که وسطِ عاشقانه هایش
یکباره باتوغریبه میشود
همیشه دل به دیگری نداده
می خواهدببیند....
حالاکه نیست
آیاتوبرای ازدست دادنش
می ترسی یا نه؟
زنهاوقتی کم سن وسالن عشق برایشان همه چیزاست...
آب ونان،خواب وخوراک...
چشمشان رابه روی نقطه ضعف های طرف مقابل میبندند...
همین که عاشقشان باشدکفایت می کند...
دلشان گرم بوسه های یکهویی،قهر وآشتی کردن ها وهمه این دیوانگی های عاشقانه میشود...
امازنهاهرچه سنشان بالاتربروداولویت رابطه برایشان امنیت میشود نه عشق...
به دنبال یک تکیه گاه میگردند...
کسی که شایدآنقدرهاهم عاشق نباشدولی خوب بلداست اضطراب یک زن راآرام کند...
زنهابرای اشکهایشان،دلتنگیهای گاه وبی گاهشان یک درک مردانه میخواهند...
دلشان میخواهدچشم هایشان راببندندوبرای لحظاتی همه ترس شان راآینده بسپارندبه یک آغوش مردانه...
زنهابرای دنیای عمیق وبزرگشان یک مردبزرگ میخواهند...
این اصلا خوب نیست که میگویندمردهاتاابدیک پسربچه می مانند.
#DF
مادرش زولبیا دوست داشت و پدرش بامیه.
نیم کیلو بامیه خرید و نیم کیلو زولبیا و رفت خانه.
کلید انداخت ، در را باز کرد و
رفت سمت آشپزخانه.
وسایل سفره افطار را آماده کرد.
همه چیز را سر جایش گذاشت.
زولبیا، بامیه، پنیر، نان، سبزی و گردو.
نشست سر سفره.
دو قاب عکس را آورد.
یکی کنار زولبیا و دیگری کنار بامیه.
سلامتی اونایی که هستن وبرای شادی روح اونایی که نیستن صلوات.
وقتی که کوچک بودم شبی مادرم از من خواست
تا از حیاط پشتی ظرفی را بیاورم.
از حیاط پشتی می ترسیدم.
اما مادرم گفت که باید شجاع باشم.
به او گفتم که می ترسم.
مادرم گفت: شجاعت احساس نیست، عمل است.
من در حالی که تا حد مرگ می ترسیدم و تقریبا تمام مسیر را می دویدم،
شجاعانه موفق شدم در دل تاریکی ظرف را پیدا کنم
وبرای مادرم بیاورم.
آن شب فهمیدم انسان با عملش می تواند شجاعت خود را ثابت کند.
شهرزادخوبی نبودی
و آخراین قصه نیمه کاره ماند
می نشینم کنارتخت وبرای جای خالی ات
شعری راکه دوست داشتی میخوانم
دستهای سایه ات رامیگیرم
نوازش می کنم و رو به این آخرین تکه ازتو
که باقی مانده است درمن هنوزمیگویم:میدانی من
آنهایی راکه میروند
بیشتردوست دارم
بزرگترین خوشبختی این است که مارا بخاطر خودمان وبرای آنچه که واقعا هستیم، دوست بدارند.
ویکتور هوگو