داشتیم باهم بحث میکردیم قبلش دستش تو دستم بود
فقط نمیدونم چرا وقتی بحثمون بالا گرفت؛دستمو محکم تر از قبل فشار میداد وقتی همه چی اروم شد بهش گفتم چرا اینجوری میکردی؟ گفت حتی اگه ازت ناراحت باشم حتی اگه بد وبیراه بهت بگم بازم نباید دستمو ول کنی و بری تو باید بمونی همیشه.
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی وبیراه
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
داشتیم باهم بحث میکردیم قبلش دستش تو دستم بود
فقط نمیدونم چرا وقتی بحثمون بالا گرفت؛دستمو محکم تر از قبل فشار میداد وقتی همه چی اروم شد بهش گفتم چرا اینجوری میکردی؟ گفت حتی اگه ازت ناراحت باشم حتی اگه بد وبیراه بهت بگم بازم نباید دستمو ول کنی و بری تو باید بمونی همیشه.
روزی لئون تولستوی در خیابانی راه می رفت که ناآگاهانه به زنی تنه زد. زن بی وقفه شروع به فحش دادن و بد وبیراه گفتن کرد .
بعد از مدتی که خوب تولستوی را فحش مالی کرد ،تولستوی کلاهش را از سرش برداشت و ...
محترمانه معذرت خواهی کرد و در پایان گفت : مادمازل من لئون تولستوی هستم .
زن که بسیار شرمگین شده بود ،عذر خواهی کرد و گفت :چرا شما خودتان را زودتر معرفی نکردید ؟
تولستوی در جواب گفت : شما آنچنان غرق معرفی خودتان بودید که به من مجال این کار را ندادید .
داستان کوتاه (معرفی شخصیت)
روزی لئون تولستوی در خیابانی راه می رفت که ناآگاهانه به زنی تنه زد. زن بی وقفه شروع به فحش دادن و بد وبیراه گفتن کرد .
بعد از مدتی که خوب تولستوی را فحش مالی کرد ،تولستوی کلاهش را از سرش برداشت و … محترمانه معذرت خواهی کرد و در پایان گفت : مادمازل من لئون تولستوی هستم .
زن که بسیار شرمگین شده بود ،عذر خواهی کرد و گفت :چرا شما خودتان را زودتر معرفی نکردید؟ تولستوی در جواب گفت : شما آنچنان غرق معرفی خودتان بودید که به من مجال این کار را ندادید
دوره آخر الزمان است، بانو
به خودت افتخار کن،
تو خاصی...
بگذار تمام دنیا بد وبیراهه بگویند!
به خودت...
به چادرت...
به سیاه بودنش...
گذشت آن زمان که نفت را طلای سیاه میگفتند.
این روزها طلا تویی
سیاه هم چادرت...
طعنه ها دلسردت نکند.
باافتخار قدم بزن بانو!~~~
چه کسی میداند
پشت آن پوشش سخت؛
پشت آن اخم عمیق؛
چه گلی پنهان است؟
چه کسی میداند
جنس مغروری تو؛
گُهر عفت تو؛
چقدر نایاب است؟
چه کسی میداند
راز خندیدن آرام تورا؟
حکمت پوشیدن آن ساق تورا؟
باتو هستم بانو.....
و خــــ♥ـــدا خواست تو "ریحان" باشی؛
و تو "ریحانگیت" را مفروشش ارزان
قیمتت ارزان نیست.....
مواظب چادر مادر باش.......
وقتی میگی فراموشش کردم هیچ احتیاجی بهش ندارم تموم بدوبیراه های دنیاروبهش میگی دقیقا همون وقتیه که دلت بیشترازهروخت دیگه ای براش تنگ شده
وقتی یکی بدوبیراه گفت بهت ،بغض نکن ؛
جوابشم نده…..
فقط بالبخند بگو؛ممنون که خودتومعرفی میکنی به من !
روزی لئون تولستوی در خیابانی راه می رفت
که ناآگاهانه به زنی تنه زد ..
زن بی وقفه شروع به فحش دادن و بد وبیراه گفتن کرد ..
بعد از مدتی که خوب تولستوی را فحش مالی کرد
تولستوی کلاهش را از سرش برداشت و محترمانه معذرت خواهی کرد و در پایان گفت :
مادمازل من لئون تولستوی هستم ..
زن که بسیار شرمگین شده بود، عذر خواهی کرد و گفت :
چرا شما خودتان را زودتر معرفی نکردید ؟!
تولستوی در جواب گفت:
✚ شما آنچنان غرق معرفی خودتان بودید که به من مجال این کار را ندادید!!
قبض موبایلم 120 هزار تومن میاد،
یه بند بدوبیراه میگن که :
با کدوم پدسگی زر میزدی که اینقدر اومده!
12 هزار تومن میاد میگن :
بدبخت! ولت کرد رفت ؟ خاک بر سرت ..!
یعنی رسما گرفتار شدیم