یادم بیاور برایت بنویسم عشق را باید بی حساب و کتاب اندوخت اما با حساب خرج کردو برایت بنویسم که هی بر این طبل بیصدا اما توخالی "بیحساب دوست داشتن" نکوبی که دوست داشتن حساب و کتاب دارد.
دوست داشتن حد و مرز میشناسد حساب و کتابش؟
ظرفیت خودت. که اگر میتوانی ظرفت را بزرگتر، ظرفیتت را بیشتر کن.
اگر نمیتوانی اما اندازه نگه دار حد و مرزش؟
عزت خودت.
کرامت خودت. شخصیت خودت. دوست داشتن که نباید تو را بیعزت، بی کرامت، بیشخصیت کند.
• دالِ دوست داشتن | حسین وحدانی
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی وحدانی
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
بعضی ها، شنبه ی آدمند
پر از قرارهای تازه
پر از شروع های دوباره
جدی و عبوس
بعضی ها، سه شنبه ی آدمند
پر از کارهای نکرده
پر از وعده های عقب افتاده
آشفته و مضطرب
بعضی ها، پنجشنبه ی آدمند
پر از رهایی و بی خیالی
پر از سبک باری و خوشحالی
آزاد و خوشگذران
تو جمعه ی منی
بهترین روز هفته ام
که آفتابش بالا نیامده به غروب می رسد
#حسین_وحدانی
یاد بگیر وقتی نمیخوای کسی بمونه حالی طرف کنی که نباید بمونه؛
وقتی نمیخوای کسی بره، به موقعش داد بزن: ( آهای! نمیخوام بری )
آدم تا آخر عمر مدیون خودش است اگر همان جا، همان وقت، به همانکس همان حرفی را که باید بزند ، نزند...
#حسین_وحدانی
✿ کپشن خاص ✿
یاد بگیر وقتی نمیخوای کسی بمونه حالیِ طرف کنی که نباید بمونه؛
وقتی نمیخوای کسی بره، به موقعش داد بزن: ( آهای! نمیخوام بری )
آدم تا آخر عمر مدیون خودش است اگر همان جا، همان وقت، به همان کس همان حرفی را که باید بزند، نزند ...
[حسین وحدانی]
✿ کپشن خاص ✿
- ﺧﺐ ﻣﯿﺪﺍﻧﯽ؟
ﺑﺪﺑﺨﺘﯽ ﺍﺯ ﺁﻧﺠﺎ ﺷﺮﻭﻉ ﺷﺪ ﮐﻪ ﮔﻔﺘﯿﻢ ﻣﺎ ﻣﻨﻄﻘﯽ ﻫﺴﺘﯿﻢ
ﯾﮑﯽﻣﺎﻥ ﭘﺮﺳﯿﺪ ﻣﻨﻄﻘﯽ ﯾﻌﻨﯽ ﭼﯽ؟!
ﺁﻥ ﯾﮑﯽ ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩ ﯾﻌﻨﯽ ﻫﺮ ﺑﻼﯾﯽ ﺳﺮﺕ ﺁﻣﺪ ﺻﺪﺍﯾﺖ ﺩﺭ ﻧﯿﺎﯾﺪ..
ﺍﯾﻦ ﺷﺪ ﮐﻪ ﯾﺎﺭﻣﺎﻥ ﺑﺪ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺻﺪﺍﻣﺎﻥ ﺩﺭ ﻧﯿﺎﻣﺪ،
ﻋﺰﯾﺰﻣﺎﻥ ﻣُﺮﺩ ﻭ ﺻﺪﺍﻣﺎﻥ ﺩﺭ ﻧﯿﺎﻣﺪ،
ﻋﺸﻖﻣﺎﻥ ﺭﻓﺖ ﻭ ﺻﺪﺍﻣﺎﻥ ﺩﺭ ﻧﯿﺎﻣﺪ..
ﺗﻮﯼِ ﺧﺎﻧﻪ
ﺳﺮِ ﺧﺎﮎ
ﻭﺳﻂِ ﺳﺎﻟﻦ ﻓﺮﻭﺩﮔﺎﻩِ ﺍﻣﺎﻡ..
بجاﯼِ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﮔِﻞ ﺳﺮﻣﺎﻥ ﺑﮕﯿﺮﯾﻢ ﻭ ﺧﻮﺩﻣﺎﻥ ﺭﺍ ﭼﻨﮓ ﺑﺰﻧﯿﻢ ﻭ ﻓﺮﯾﺎﺩ ﺑﮑﺸﯿﻢ ﻭ ﺷﯿﺸﻪ ﺑﺸﮑﻨﯿﻢ ﺗﺎ ﻧﺸﮑﻨﺪ، ﻧﺮﻭﺩ،
ﺑﻤﺎﻧﺪ،
ﻫﯽ ﻣﻨﻄﻘﯽ ﺭﻓﺘﺎﺭ ﮐﺮﺩﯾﻢ..
ﺍﯾﺴﺘﺎﺩﯾﻢ ﻭ ﺑﻐﺾﻣﺎﻥ ﺭﺍ ﻗﻮﺭﺕ ﺩﺍﺩﯾﻢ ﻭ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﺯﺩﯾﻢ
ﻣﺜﻞِ ﺍﺣﻤﻖﻫﺎ ﺩﺳﺖ ﺗﮑﺎﻥ ﺩﺍﺩﯾﻢ ﻭ ﮔﺬﺍﺷﺘﯿﻢ ﺭﻓﺘﻨﯽ ﻫﺎ ﺑﺮﻭﻧﺪ ،
ﺍﺯ ﺧﺎﻧﻪ
ﺍﺯ ﺩﻧﯿﺎ
ﺍﺯ ﺩﺳﺖ...!!
#حسین_وحدانی
حسین وحدانی :
وقتی به عشق آری میگوییم، در حقیقت به رنج هم خوشآمد گفتهایم. لای این در را که باز کنی، رنج هم همراه با عشق به درون قلبت میخزد.
مولانا میگوید باید «دشمنِ خود شدن، تا دوست روی نماید.» مولانا درست میگوید، متاسفانه.
گاهی هم قشنگ حرف بزنیم.
کمی قشنگتر.
بگوییم «میدانی؟ توی پوست خودش نمیگنجید!» و از دوستمان بگوییم که خوشحال بوده است. فقط خوشحال بوده ها، اما ما اینجور میگوییم که حال خودمان هم خوش شود.
در وصف حالی که داشتهایم بگوییم طَرَبناک.
در وصف جایی که بودهایم بگوییم فرحبخش. بگوییم برگها به رقص درآمدند. بگوییم آسمان بازیاش گرفته بود. بگوییم باران داشت گونههامان را نوازش میکرد.
بگوییم «گیسوهایش رنگ شب بودند» و موهای یار را گفته باشیم که تیره بوده فقط، اما وقتی اینجور صداشان میزنیم، ما را کشیدهاند و بردهاند به خیالِ عشقبازی با یار در یک شب تار.
بگوییم دلم برایت رفت.
بگوییم دردت به جانم.
بگوییم دوستت دارم. یک جور بگوییم دوستت دارم که قشنگترین دوستت دارم دنیا باشد.
#حسین_وحدانی
✿ کپشن خاص ✿
گاهی هم قشنگ حرف بزنیم. کمی قشنگتر. بگوییم «میدانی؟ توی پوست خودش نمیگنجید!» و از دوستمان بگوییم که خوشحال بوده است. فقط خوشحال بوده ها، اما ما اینجور میگوییم که حال خودمان هم خوش شود.
در وصف حالی که داشتهایم بگوییم طربناک.
در وصف جایی که بودهایم بگوییم فرحبخش.
بگوییم برگها به رقص درآمدند.
بگوییم آسمان بازیاش گرفته بود.
بگوییم باران داشت گونههامان را نوازش میکرد.
بگوییم «گیسوهایش رنگ شب بودند» و موهای یار را گفته باشیم که تیره بوده فقط، اما وقتی اینجور صداشان میزنیم، ما را کشیدهاند و بردهاند به خیالِ عشقبازی با یار در یک شب تار.
بگوییم دلم برایت رفت.
بگوییم دردت به جانم.
بگوییم دوستت دارم.
یک جور بگوییم دوستت دارم که قشنگترین دوستت دارم دنیا باشد.
#حسین_وحدانی
✿ کپشن خاص ✿
یک سازمانی هم تشکیل شود به اسمِ "سازمانِ کشفِ لذتهای پیشبینی نشده"، شاملِ
معاونتِ "بوسههای بیهوا"،
معاونتِ "تلاقیهایِ ناگهانی نگاه"،
اداره کل "پیچاندن طرهیِ گیسو وقتِ خواندن کتاب"،
اداره کلِ "لمس گودیِ پشت کمر با پشتِ بند انگشتِ شست"،
ستاد "شمارش نفسها بههنگامِ خواب صبح"
و شورایِ عالیِ "داغی چای روی لبهایِ مشتاق"... .
رییس همهیِ واحدهایش هم ، "تو"
#حسین_وحدانی
✿ کپشن خاص ✿
یادم بیاور برایت بنویسم که عشق را باید بیحساب اندوخت اما با حساب خرج کرد. و برایت بنویسم که هی بر این طبل پر صدا اما تو خالیِ "بیحساب دوست داشتن" نکوبی. که دوست داشتن حساب و کتاب دارد. دوست داشتن حد و مرز میشناسد.
- حساب و کتابش؟
ظرفیت خودت، که اگر میتوانی ظرفت را بزرگتر، ظرفیتت را بیشتر کن. اگر نمیتوانی اما اندازه نگهدار.
- حد و مرزش؟
عزت خودت، کرامت خودت، شخصیت خودت.
دوست داشتن که نباید تو را بیعزت، بیکرامت و بیشخصیت کند. باید؟!
#حسین_وحدانی