خیلیهایمان با یک حرف، به قدر هزار حادثهی مرگبار، زخم برداشتهایم و با یک نگاه بیملاحظهی تحقیرکننده، انگار که بلندمان کردهاند و از فاصلهی چند هزار متری محکم به زمینمان کوبیدهاند و شکستن که هیچ، خرد شدهایم!
ما آدمها تنها گونهی زندهی زمینیم که در نهایت تمدن و حفظ ظاهر انسانی، به وحشیانهترین صورتهای ممکن، روح و روان و شخصیت همدیگر را دریدهایم و نابود کردهایم و جالب اینکه هنوز سرپاییم، باهم دست میدهیم و به هم لبخند میزنیم و همزیستی ظاهرا مسالمتآمیزی هم باهم داریم...
#نرگس_صرافیان_طوفان
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی وحشیانه
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
"I have sometimes been wildly, despairingly, acutely miserable, but through it all I still know quite certainly that just to be alive is a grand thing."
"من گاهی به طرز وحشیانه و ناامیدکننده ای و به شدت بدبخت بوده ام، اما از طریق همه اینها هنوز کاملاً مطمئنم که زنده بودن چیز بزرگی است."
.࿐
چه وحشیانه میخوامت چه بیرحمانه نمیفهمی
✿ کپشن خاص ✿
شب که می شود ؛
بیشتر هوایِ بیقراریِ هم را داشته باشید ،،،
غصه ها ، رحم و انصاف سرشان نمی شود ،
بی صدا ، حجوم می آورند ،
و تمامِ احساس و آرامش قربانیِشان را ؛
وحشیانه می درند ...
حواستان به آدم هایِ تنها باشد ؛؛؛
شب است و
غم ها ،،،، همین حوالی ؛
دندان ، تیز کرده اند ...
#نرگس_صرافیان_طوفان
تــو باید تیتر بزرگ گزارشات نقض حقوق بشر باشی
بس که
وحشیانه زیبایی!
#ناصر_رعیت_نواز
heidarii
✿ کپشن خاص ✿
- دوستم داشته باش
وحشیانه، به سانِ تاتاران
سوزان، همچون بیشه زاران
برنده، چو باران
متوقف مشو
رها مکن
و هرگز متمدن مشو..!
چرا که ویران میشود بر لبانت ، تمام تمدنها!
#نزار_قبانی
کشیده باولعی وحشیانه در اغوش
مرا عذاب لجوج وکبود تنهایی
به تیک تاک عبوس و سیاه ساعت ها،
چقدر روبزنم؟ کی دوباره می آیی؟؟
زنها را از رقصیدن منع کردند،
از آواز خواندن،
از عاشقی کردن،
بوسیدن،
خندیدن.
زنها در پیله های خود فرو رفتند
و از تنهایی بسیار شاعر شدند
و در شعرهایشان وحشیانه رقصیدند،
آواز خواندند،
عشق ورزیدند،
بوسیدند،
اما خنده نه؛
فقط گریستند ..!
فرﻕ ﺗﻘﻠﺐ ﮐﺮﺩﻥ ﭘﺴﺮﺍ ﻭ ﺩﺧﺘﺮﺍ :
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
1_ ﭘﺴﺮﺍ :
( ﺑﻐﻞ ﺩﺳﺘﯽ ) : ﭘﺲ ﺍﺣﻤﺪ ﺍﯾﻨﻢ ﮐﺘﺎﺏ ﺻﻔﺨﻪ 240 ﺟﻮﺍﺑﺶ
ﻧﯿﺴﺖ ﮐﻪ ﻻﻣﺼﺐ!!! ﺍﻭﻥ ﺑﺮﮔﻪ ﺁﭼﺎﺭﯼ ﮐﻪ ﺑﻬﺖ ﺩﺍﺩﻡ ﺍﺯ
ﮔﻠﻮﺕ ﭘﺎﯾﯿﻦ ﻧﺮﻩ ﺍﯾﺸﺎﻟﻪ . ﻣﺮﺿﻮ ﻧﻨﻮﺷﺘﻢ ﺳﺮﯾﻊ ﺟﺰﻭﺗﻮ
ﺑﺒﯿﻦ ﭘﯿﺪﺍ ﻣﯿﮑﻨﯽ ﺟﻮﺍﺑﺸﻮ ﻓﻘﻂ ﺳﺮﯾﻌﺎ ﺑﭽﻪ ﻫﺎ ﻣﻨﺘﻈﺮﻥ
( ﭘﺸﺖ ﺳﺮﯼ ) : ﻣﻬﺪﯼ ﺟﻮﺍﺏ ﺳﻮﺍﻝ 4ﺭﻭ ﺗﻪ ﮐﻔﺸﻢ
ﻧﻮﺷﺘﻢ ،
ﮔﺮﻓﺘﻢ ﺑﺎﻻ ﺯﻭﺩ ﺑﻨﻮﯾﺲ ﺩﺍﺩﺍﺵ ﺍﮔﺮﻡ ﺧﻮﺍﺳﺘﯽ ﺩﺭﺵ ﺑﯿﺎﺭ
ﻧﻮﺑﺘﯽ ﺑﺪﻩ ﺑﺮﻩ !!!!
2_ ﺩﺧﺘﺮﺍ :
ﺍﻟﻬﻬﻬﻬﻬﻬﻬﻬﻬﻬﻬﻬﻪ ﻩ ﻩ ﻩ ... ﺍﻟﻬﻬﻬﻬﻬﻬﻬﻬﻪ ﻩ ﻩ ﻩ ...
(ﺍﻟﻬﻪ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﻧﻮﺷﺘﻦ ﺑﻄﺮﺯ ﻭﺣﺸﯿﺎﻧﻪ ﺍﯼ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﺑﺎ ﯾﮏ
ﻟﺒﺨﻨﺪ ﻣﻠﯿﺢ !!!)
ﻣﻬﺸﯿﯿﯿﯿﯿﯿﯿﯿﺪﺩﺩﺩﺩ ﻣﻬﺸﯿﯿﯿﯿﯿﯿﯿﯿﯿﯿﯿﯽﯾﯿﯿﺪﺩﺩﺩ ﺗﺮﺧﺪﺍ
ﻣﻬﺸﯿﯿﯿﯿﯿﯿﯿﯿﯿﯿﺪﺩﺩﺩ
( ﻣﻬﺸﯿﺪ : ﻧﻨﻮﺷﺘﻢ ﺑﺎﺑﺎ ﺑﺮﮔﻢ ﺳﻔﯿﺪﻩ ﺍﻩ . ﺩﻭ ﺩﻗﯿﻘﻪ ﺑﻌﺪ :
ﺍﺳﺘﺎﺩ ﺑﺮﮔﻪ ﻫﺎﻣﻮﻥ ﺗﻤﻮﻡ ﺷﺪ ﯾﻪ ﺑﺮﮔﻪ ﻣﯿﺪﯾﺪ؟
چه احمقانه زنده ام
چه وحشیانه نیستی...