رابطهای درسته که ، وقتی شما یک قدم ورمیدارین ، طرف مقابل هم یک قدم ورداشته باشه
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی ورداشت
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
یه آدم خوب ورداشته به جای تبلیغات تجاری اینا رو چاپ کرده گذاشته تو پلاستیکای سوپرمارکت
. .
✿ کپشن خاص ✿
- اگه یه روز به هر دلیلی قرار شد که بری و نباشی... دیگه هیچ وقتِ هیچ وقت به برگشتن فکر نکن...
چون من اگه یه روز صدات زدم نفسم...واقعا باورداشتم که نفسمی و نباشی میمیرم...
اما اگه رفتی و فهمیدم که زندگی بدونِ تو هم جریان داره ..
که نفسم هنوزم که هنوزه به اکسیژن ربط داره نه به حضورِ تو
دیگه برنگرد.
#فاطمه_عزتی
ساندویچ میخرید 20 هزار تومن نصفش رو نمیخورید؟ من فلافل دو تومنی خریده بودم کاهوش افتاد زمین ورداشتم فوت کردم خوردم
میتوان ساده زندگی کرد ساده زیست
و از شادیهای کوچک لذت برد
فقط کافیست باورداشته باشیم
لذت شادی در داشتن چیزهای بزرگ نیست
اینجایی که تو این شعره میگه :
بوی بازی های راه مدرسه
دوتا سوال پیش میاد:
1.مگه بازی بو میده؟؟
اگه بو میده کی بوی بازی منو ورداشته؟؟بیارید پس بدید خودمون میخوایم:|
2.مگه شما تو راه مدرسه بازی میکردید؟؟؟
من یا رفتنه خوابم میومد:|| یا برگشته گشنه بودم:||||||
دیروز گوشی دوستم زنگ خورد ورداشت گفت؛
من تو تاکسی وسط جلسه ام و قطع کرد!
رانندهه به عنوان جایزه ازمون کرایه نگرفت و مشروح اخبار هفته رو هم برامون مرور کرد!!!!!!!
این کبریتا رو دیدین پشتشون جدول سودوکو چاپ کردن؟
آقا ما دیروز یکی از اینا رو ورداشتیم داشتیم حل میکردیم!
امروز مامانم اومده میگه: مشکلی واست پیش اومده؟ میگم نه!
میگه عاشق شدی میگم نه! میگه افسردگی ای چیزی گرفتی؟ میگم نه مادر من چی شده مگه؟
میگه دیروز تو تخت بودی یه ساعت بود زل زده بودی به یه جعبه ی کبریت!!!
منو میگی :|
من سلیقه م به خواهر همه ی فروشنده ها نزدیکه !^_^
میرم هر مغازه ای دست رو هر چی میذارم میگه اتفاقا من واسه خواهر خودم اینو ورداشتم خیلی راضیه :| :|
دیشب خواب دیدم شوهرم رفت زیرتریلی هجده چرخ وگوشت چرخ کرده شد
یعنی با داد ازخواب پریدما
نیم ساعت فقط میلرزیدم گوشیمو ورداشتم بهش زنگ زدم دیدم شارژم صفرشده هی خودمو به درودیوار میکوبیدم
بعدیهو یادم اومد که من اصلا ازدواج نکردم
بعد که آروم شدم یادم اومد من پسرم