ﺑﻪ ﺭﺳﻢ ﺻﺒﺮ، ﺑﺎﯾﺪ ﻣَﺮﺩ ﺁﻫﺶ ﺭﺍ ﻧﮕﻪ ﺩﺍﺭﺩ
اگر مرد است ﺑﻐﺾ ﮔﺎﻫﮕﺎﻫﺶ ﺭﺍ ﻧﮕﻪ ﺩﺍﺭﺩ
ﭘﺮﯾﺸﺎﻥ ﺍﺳﺖ ﮔﯿﺴﻮﯾﯽ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺑﺎﺩ ﻭ ﭘﺮﯾﺸﺎﻥﺗﺮ
ﻣﺴﻠﻤﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﻣﯽﺧﻮﺍﻫﺪ ﻧﮕﺎﻫﺶ ﺭﺍ ﻧﮕﻪ ﺩﺍﺭﺩ
عصای دست من عشق است، عقل سنگدل بگذار
که این دیوانه تنها تکیهگاهش ﺭﺍ ﻧﮕﻪﺩﺍﺭﺩ
ﺑﻪ ﺭﻭﯼ ﺻﻮﺭﺗﻢ ﮔﯿﺴﻮﯼ ﺍﻭ ﻣﻬﻤﺎﻥ ﺷﺪ ﻭ ﮔﻔﺘﻢ
ﺧﺪﺍ ﺩﻟﺒﺴﺘﮕﺎﻥ ﺭﻭﺳﯿﺎﻫﺶ ﺭﺍ ﻧﮕﻪ ﺩﺍﺭﺩ
ﺩﻟﻢ ﺭﺍ ﭼﺸﻢﻫﺎﯾﺶ ﺗﯿﺮﺑﺎﺭﺍﻥ ﮐﺮﺩ، ﺗﺴﻠﯿﻤﻢ
ﺑﮕﻮﯾﯿﺪ ﺁﻥ ﮐﻤﺎﻥﺍﺑﺮﻭ ﺳﭙﺎﻫﺶ ﺭﺍ ﻧﮕﻪ ﺩﺍﺭد
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی وسیاه
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
تنهــــــــــایی …!بی هـــــوایی …!آدم راخفه میکند …!
گاهی هوایی شـــــدن بدون روسیاهی …!
ارام ارام خاموشتـــــ میکند…!
هستند کســـــانی که ازشدت دلتنـــــگی به کمـــــا رفته اند …!
حرف نمیزنند فقط …!
راه میروند …!
نفس میکشند …!
ولی چیزی حس نمیکنند …!
فقط ‘ ‘فکــــــــــر ” میکنند …!
تنها
بے هوایے
آבمے را خفـہ نمے کنـב
گــــــــاهے
هوایے شـבن
آرام آرام
بـבون روسیاهے
خاموشت مے کنـב
الهی بــی پنـاهــان را پنــاهـی
بسوی خسته حالان کن نگاهی
چه کم گـردد زسلطان گــر نوازد
گدایـــی را ز رحمت گاه گاهــی
مرا شرح پریشانـــی چه حاجت
کــه بر حال پریشانـم گواهـــــی
الهــی تکیـــه بر لطف تـو کـردم
که جز لطفت ندارم تکیه گاهـی
دل سرگشته ام را راهنمـا باش
که دل بی رهنما افتد به چاهی
نهــاده ســر بــه خـاک آشیـانت
گدایی، دردمنـدی ،عذر خواهـی
امید لطف و بخشش از تـو دارم
اسیری ،شرمساری ،روسیاهی
تهی دستی که با اشک ندامت
زپـا افتـــــــاده از بـار گنـــاهـــی
گرفتــــم دامن بخشنـــده ای را
که بخشد از کرم کوهی بکاهی
رحیمی،چاره سازی،بی نیــازی
کریمی،دلنـــوازی،دادخـــواهــی
خوشا آنکس که بندد با تو پیوند
خوشا آن دل که دارد با تو راهی
مـــران از آستــــــانت بینــــوا را
که دیگر در بساطم نیست آهی
مقام و عز و جاهت چون ستایم
کــــه برتر از مقام و عز و جاهی
فنـــا کــــی دولت ســرمد پذیرد
کــــه اقلیـــم بقـــا را پادشاهی
ز نخــــل رحمت بــــی انتهــایت
بیفکن ســایه بر روی گیــاهــی
به آب چشمه لطفت فرو شوی
اگر سرزد خطایی اشتباهـی
مـران یارب زدر گاهت "رسا" را
پنـاه آورده سـویت بـی پناهــی
پروردگارܢܢ .. معبود من
بـہ روسیاهیمان نگاہ نڪن
و بـہ دستهایمان ڪ خالے و گنهڪارند
ᓆـلبمان را ببین ڪ هر روز ، صبح و شاܢܢ تو را میخواند
سال نو شد ببخش بدها را ، سر بد ها همیشه پایین است
ان که غم کرده در دل مردم ، اخرش روسیاه و غمگین است
درد دلتنگی ات خدا باشد ، تا غم از چهره ات جدا باشد
بین جمعی، بخند و قهقهه کن ، گریه باید که بی صدا باشد
کینه ها را بکش درون خودت ، عشق را در خودت شکوفا کن
تا محبت کنی به هر چیزی در درونت دلیل پیدا کن
.
"چادرت طرح چادر عربی ، در دو چشمت خلیج ایرانی"
حیف این گونه های زیبا نیست ، اشک بر روی ان بغلطانی
یک نگاهی بکن به اینه ات ، خنده ات میشود خودت باشد
اولین روز ماه فروردین میتواند تولدت باشد ..
{ سیدتقی سیدی }
ازسجاد سامانی
به رسم صبر، باید مرد آهش را نگه دارد
اگر مرد است بغض گاهگاهش را نگه دارد
پریشان است گیسویی دراین باد وپریشانتر
مسلمانی که می خواهد نگاهش را نگه دارد
عصای دست من عشق است عقل سنگدل بگذار
که این دیوانه تنها تکیه گاهش را نگه دارد
به روی صورتم گیسوی او مهمان شد وگفتم
خدا دلبستگان روسیاهش را نگه دارد
دلم را چشمهایش تیر باران کرد، تسلیمم
بگویید آن کمان ابرو سپاهش را نگه دارد
تنها بی هوایی آدمی را خفه نمی کند
گاهی هوایی شدن آرام آرام بدون روسیاهی خاموشت می کند
•
تمام ابتکار من تو بچگی خلاصه میشد به
قاطی کردن نوشابه زرد وسیاه وخر کیف شدن از بدست اوردن رنگ جدید
انگار اورانیوم کشف کرده بودم...
مرا ببوس!
نه یک بار که هزار بار!
بگذار آوازه عشقبازیمان چنان در شهر بپیچد که روسیاه شوند،
آنها که بر سر جداییمان شرط بسته اند!