قشنگ ترین قسم و سعدی داده وقتی گفت:
به وصالت
به وصالت، که مرا طاقت هجران تو نیست ..
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی وصالت
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
.
برون نمی رود از خاطرَم،
خیالِ وصالت
اگر چه نیست وصالی،
ولی خوشم به خیالَت...
#رهی_معیری
.
•
سعدی یه قسم زیبا داره که میگه
به وصالت، که مرا طاقت هجران تو نیست..️
♡
.
برون نمی رود از خاطرَم،
خیالِ وصالت
اگر چه نیست وصالی،
ولی خوشم به خیالَت...
. .
چرا تا میروی زنبق برایت زار میگرید
حیاط خانه هم از هجر تو سرشار میگرید
چه کردی با در و دیوار خانه در فراق تو
نه تنها سوسن و ریحان! در و دیوار میگرید
چه گفتی موقع رفتن به گوش یاس در ایوان
بجای عطر، هر شب در فراقِ یار میگرید
تو رفتی! از سرِ غنچه دگر گل بر نمی آید
به امید وصالت غنچه در گلزار میگرید
نمیدانم چرا پیچک سر دیوار خشکیده
تمامِ خانه از دلشوره ی آوار میگرید
نشستم در فراقت حافظ و عطار میخوانم
دو بیتی های شــاد حضرتِ عطار میگرید
گرفتم تار در آغوش ، شاید مرهمی باشد
زدم تا گوشه ی شهناز، دیدم تار میگرید
در گلستان نگاهت سوختم زیبای من
در غم بزم وصالت سوختم زیبای من
بلبلم در کوی تو آواز میخوانم به شور
من که دربند حصارت سوختم زیبای من
دلبر خوش قدو بالا ،شعرم اندر وصف توست
من که در وصف جمالت سوختم زیبای من
اینچنین غوغا نکن در خندهایت جان من
وای در زنگ صدایت سوختم زیبای من
تا تو چرخی میزنی و رقص و شادی میکنی
من که در رنگ نگاهت سوختم زیبای من
امر فرمودند یاران، تا که شعری سر کنم
من که در شوق وصالت سوختم زیبای من...
چشم من در پی مهرتو چو دریاست رفیق...
لذت عشق به این غصه و غم هاست رفیق...
رد پایت که نشسته به قلبم ای یار...
ازنشان تو دلم واله و شیداست رفیق...
به امیدی که دگرباره بیایی ای دوست....
به رهت دیده من محو تماشاست رفیق...
تاکه مست از می چشمان خرابت کشتیم..
مجلس عیش دراین میکده برپاست رفیق..
من ماتم زده را لذت عشقت کافیست...
گربساط طرب و سور مهیاست رفیق...
پای درراه طلب تاکه نهادم سهل است...
چو بگویند دلت آن سر دنیاست رفیق...
چه غم از ماتم هجران و شب سخت فراق
اثرصبح وصالت که هویداست رفیق...
پای بگذار دراین کلبه ای احزان یک شب
تانگویند مرابیکس و تنهاست رفیق
روزى هزارباردلت راشکسته ام¤
بى خودبه انتظاروصالت نشسته ام¤
هرباراین تویى که رسیدى ودر زدى¤
هرباراین منم که درخانه بسته ام¤
هرجمعه قول میدهم آدم شوم ولى¤
هم عهد خویش،هم دلتان راشکسته
ام¤
فرج آقا صلوات
در حجم بیتاب دلم یاد تو غوغا می کند
گنجینه ی حس مرا نام تو زیبا می کند
از متن ناب خاطره شعر حضورت را دلم
با اشتیاق دیدنت مستانه پیدا می کند
وا کن به سوی شوق من آغوش گرم عاطفه
بانگ حضورت نازنین چشم مرا وا می کند
بوی غریب نرگست از رد پای انتظار
راز وجود سبز تو در دیده افشا می کند
از پشت اشک ،لحظه ها چشم نیاز خسته ام
درد فراق سینه را نزد تو انشا می کند
از انتهای حادثه خیزد غبار هجر تو
شاید نیاز دیدنت بیهوده حاشا می کند
اندیشه پاک و رها مملو ز شهد آرزو
عطر وصالت سینه را جانانه شیدا می کند
دوری از مهر رخت ای مه تابان تا کی ؟
ریزم از دست غمت اشک چو باران تا کی ؟
نرسد دست به دامان وصالت تا چند
آخر ای صبح امید این شب هجران تا کی ؟