•ᵞᵒᵘʳᵉ ᵀʰᵉ ʳᵉᵃˢᵒᶰ ᴼᶠ ᵐʸ ˢᵐᶤˡᵉˢ•
بودنت همیشه دلیلِ چِفت شدنِ
خنده روصورتمه «
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی وصورت
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
صبح بایداینجوری شروع بشه ک خواب باشه و روش بهتو موهاش ریخته باشه توصورتش،بزنیشون پشت گوشش،باپشت دست بکشی رولپش،پتوروبکشه روسرش،بگه نکن دیوونه
نمی دونم تا حالا نیش زنبور رو چشیدی یا نه؟
وای که چقد درد و سوز داره دور از جونتون. یادمه یه روز که عطر گل محمدی زده بودم
متوجه شدم یه زنبور دور و ورم می پلکه ! این دیگه از کجا پیداش شد،
چند بار خواستم دورش کنم اما نمی شد از سماجتش کفرم داشت در میومد ،
بعد از کلی تلاش یه دفعه نکته ای به ذهنم خطور کرد که تقصیر خودم بوده! چرا؟
چون من عطری زده بودم که اونو تحریک کرده بود
و هوسش رو بدون اینکه بفهمم به هیجان آورده بود
آخه معلوم بود که زنبور عاشق گل وعطر و من با زدن عطر توجهش رو جلب کرده بودم
خلاصه زنبور بود و عشق بازی با من !
منم که حوصله اداهاشو نداشتم و از این جلف بازیهاش به تنگ اومده بودم سعی
می کردم از خودم دورش کنم... تو همین گیر و دار
آخ سوختم..........!!! آره!
نیش عاشقانه زنبور بود که به بالای ابروی چشمم خورد و بعد یه قلمبه بزرگ
بالای ابروم ....مُردم از درد .....این هم سزای تحریک کردن زنبور...
به قول خدا جون : آنچه از بدی به تو می رسه از خودته
- حالا حرفم اینه...حرفم با تو ، دوستم، آبجی ام، خواهرم...
اگه ادکلنی زدی یا خودت رو مثل گلی آرایش کردی و موهاتو انداختی بیرون
و بیرون رفتی یقین بدون که پسرها و مردهایی رو به هوس میندازی
پسرهایی که چه بسا ممکنه از اخلاق و منش و...اونا متنفر باشی
اما اونا تو رو ول نمی کنن و اگه خیلی بخوای ازشون به خاطر عفت و پاکدامنی
کناره بگیری نیششونو می زنن وصورت زیبای عفتت رو با ورم اتهام زشت می کنن
اما واقعا تو این سوز بدبختی، خودت هم مقصر نیستی؟
حرف خدا جون یادت نره : آنچه از بدی به تو می رسه از خودته
مردي با اسب و سگش درجادهاي راه ميرفتند.
هنگام عبوراز كنار درخت عظيمي، صاعقهاي فرود آمد وآنها را كشت. اما مرد نفهميد كه ديگر اين دنيا را ترك كرده است و همچنان با دوجانورش پيش رفت.
گاهي مدتها طول ميكشد تا مردهها به شرايط جديد خودشان پي ببرند.پياده روي درازي بود، تپه بلندي بود، آفتاب تندي بود، عرق مي ريختند و به شدت تشنه بودند. در يك پيچ جاده دروازه تمام مرمري عظيمي ديدند كه به ميداني باسنگفرش طلا باز ميشد و در وسط آن چشمهاي بود كه آب زلالي از آن جاري بود. رهگذر رو به مرد دروازه بان كرد و گفت: "روز بخير، اينجا كجاست كه اينقدر قشنگ است؟"
دروازهبان: "روز به خير، اينجا بهشت است."
- "چه خوب كه به بهشت رسيديم، خيلي تشنهايم."
دروازه بان به چشمه اشاره كرد و گفت: "ميتوانيد وارد شويد و هر چه قدر دلتان ميخواهد بوشيد."
- اسب و سگم هم تشنهاند.
نگهبان:" واقعأ متأسفم . ورود حيوانات به بهشت ممنوع است."
مرد خيلي نااميد شد، چون خيلي تشنه بود، اما حاضر نبود تنهايي آب بنوشد. ازنگهبان تشكر كرد و به راهش ادامه داد. پس از اينكه مدت درازي از تپه بالا رفتند،به مزرعهاي رسيدند. راه ورود به اين مزرعه، دروازهاي قديمي بود كه به يك جاده خاكي با درختاني در دو طرفش باز ميشد. مردي در زير سايه درختها دراز كشيده بود وصورتش را با كلاهي پوشانده بود، احتمالأ خوابيده بود.
مسافر گفت: " روز بخير!"
مرد با سرش جواب داد.
- ما خيلي تشنهايم . من، اسبم و سگم.
مرد به جايي اشاره كرد و گفت: ميان آن سنگها چشمهاي است. هرقدر كه ميخواهيدبنوشيد.
مرد، اسب و سگ به كنار چشمه رفتند و تشنگيشان را فرو نشاندند.
مسافر از مرد تشكر كرد. مرد گفت: هر وقت كه دوست داشتيد، ميتوانيدبرگرديد.
مسافر پرسيد: فقط ميخواهم بدانم نام اينجا چيست؟
- بهشت
- بهشت؟ اما نگهبان دروازه مرمري هم گفت آنجا بهشت است!
- آنجا بهشت نيست، دوزخ است.
مسافر حيران ماند:" بايد جلوي ديگران را بگيريد تا از نام شما استفاده نكنند! اين اطلاعات غلط باعث سردرگمي زيادي ميشود! "
-كاملأ برعكس؛ در حقيقت لطف بزرگي به ما ميكنند. چون تمام آنهايي كه حاضرندبهترين دوستانشان را ترك كنند، همانجا ميمانند...
چرا وقتی روزه ام جلوی چش من آب میخوری غذا میخوری کوفت میخوری ...
خوبه وقتی تو خوابی با بیل بکوبم توصورتت ...
میدونم ربطی نداره اما وقتی من روزه ام یکی ی چیزی میخوری همچین حالی بهم دست میده ...
بچه ها چطوری میشه ازیه جمله left بدم؟
بابافقط یه سوال بود.(´・_・`)
قربونتون چرایهوبغض کردین؟
شوخی کردم باهاتون.پاشین یه آب به دستوصورتتون بزنین یکم حالتون جابیاد
.یکی هم پاشه بی زحمت یه پارچ آب قنددرست کنه.عجب شوخی بدی کردم فکرشونمیکردم دراین حدفدایی دارم!!(^__^)(^__^)
✔میدونی ﺩﯾﻮﻭﻧﻪ ﺑﺎﺯﯼ ﯾﻌﻨﯽ ﭼﯽ ؟
❥• یعنی ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻨﺎﺭﺗﻪ
ﯾﻬﻮ ﺩﻣﺎﻏﺸﻮ ﺑﮑﺸﯽ ﺗﺎ ﭼﺸﺎﺵ ﭘﺮ ﺍﺷﮏ ﺑﺸﻪ
ﺑﮕﻪ ﺁﺧﻪ ﻣﮕﻪ ﺧﻞ ﺷﺪﯼ ؟✔میدونی ﺩﯾﻮﻭﻧﻪ ﺑﺎﺯﯼ ﯾﻌﻨﯽ ﭼﯽ ؟
❥• یعنی ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻨﺎﺭﺗﻪ
ﯾﻬﻮ ﺩﻣﺎﻏﺸﻮ ﺑﮑﺸﯽ ﺗﺎ ﭼﺸﺎﺵ ﭘﺮ ﺍﺷﮏ ﺑﺸﻪ
ﺑﮕﻪ ﺁﺧﻪ ﻣﮕﻪ ﺧﻞ ﺷﺪﯼ ؟
ﺑﮕﯽ ﺁﺭﻩ ﺩﯾﮕﻪ ﺧﻞ ِﺗﻮ !
❥•وقتی ﺩﺍﺭﻩ ﺑﺎﻫﺎﺕ ﺑﺤﺚ ﻣﯿﮑﻨﻪ
ﭼﺸﻤﺎﺗﻮ ﺭﯾﺰ ﮐﻨﯽ ﻭ ﺑﮕﯽ
ﺧﺎﮎ ﺑﻪ ﺳﺮﻡ
ﺑﺎﺯ ﺗﻮ ﺍﺧﻢ ﮐﺮﺩﯼ ؟
ﻧﮕﻔﺘﻪ ﺑﻮﺩﻡ ﺑﻬﺖ ﻧﻤﯿﺎﺩ ؟
ﺍﺻﻼً ﮔﻮﺵ ﻧﻤﯿﺪﯼ ﻫﺎ !
ﺑﻌﺪ ﺗﺎ ﺑﯿﺎﺩ ﯾﻪ ﭼﯿﺰﯼ ﺑﮕﻪ
ﺑﮕﯽ ﭼﯽ ﮔﻔﺘﯽ ؟
ﺩﻭﺳﻢ ﺩﺍﺭﯼ ؟
ﺧﺐ ﻋﺰﯾﺰﻡ ﻣﻨﻢ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻡ !
❥•یعنی بگیری محکم گازش بگیری که جیغش دربیاد
بگی لوووس!دردت اومد؟
خب بده جاشو بوس کنم
❥•دﯾﻮﻭﻧﻪ ﺑﺎﺯﯼ ﯾﻌﻨﯽ ﺍﯾﻨﮑﻪ
ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﺎﺷﯿﻦ ﺗﻮ ﯾﻪ ﺟﻤﻊ ﺩﻭﺳﺘﺎﻧﻪ ﻭ
ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﺩﺍﺭﻩ ﺣﺮﻑ ﻣﯿﺰﻧﻪ
ﺣﺮﻑ ﻣﯿﺰﻧﻪ
ﺣﺮﻑ ﻣﯿﺰﻧﻪ
ﯾﻬﻮ ﻭﺳﻂ ﺣﺮﻓﺶ ﺑﭙﺮﯼ ﻭ ﺑﮕﯽ
ﺗﻮ ﭘﺮﺍﻧﺘﺰ ﻣﯿﺨﻮﺍﺳﺘﻢ ﺑﮕﻢ ﮐﻪ
ﻣﻦ ﺍﯾﺸﻮﻧﻮ ﺧﯿﻠﯽ دوس دارم
ﺧﺐ ﺩﺍﺷﺘﯽ ﻣﯿﮕﻔﺘﯽ ﻋﺰﯾﺰﻡ
❥•یعنی اینکه ساعت 5 صب که خوابه
آب بریزی رو سروصورتش
و وقتی بیدار شد
بگی دلم برات تنگ شد چقد میخوابی!
❥•دﯾﻮﻭﻧﻪ ﺑﺎﺯﯼ ﯾﻌﻨﯽ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﯾﻪ ﺭﻭﺯ ﺑﯿﺎﺩ ﺑﻬﺖ ﺑﮕﻪ
ﻣﺮﺳﯽ ﮐﻪ ﺍﯾﻨﻘﺪ ﺩﯾﻮﻭﻧﻪ ای
قدیم وقتی میخواستی زن بگیری یه دیپلم میگرفتی دوسال میرفتی خدمت مقدس سربازی بعد دو تا اطاق کرایه میکردی دست همسر مهربانتو میگرفتی میرفتی سر زندگیت. الان دیگه علم پیشرفت کرده یعنی با دیپلم و پایان خدمت پاستیل خِرسیم تو صفحه دوم شناسنامت نمیندازن.> برا همین الان برا اینکه زن بگیری باید بری لیسانس بگیری با لیسانس که کار نمیدن که بعد باید بری فوق لیسانس بگیری بعد بدون پایان خدمت که به کسی کار نمیدن .> بعد با مدرک فوق لیسانس باید دوسال بری خدمت مقدس سربازی.> بعد که از اونجا اومدی سربازیت تموم شد باید بگردی دنبال کار ماهی 800 هزار تومن که باز با ماهی 800 هزار تومن پاستیل خِرسیم توصورتت نمیدازن ، در نتیجه میری سراغ یه کار دوم.> بعد با کمک پدر،اقوام، خویشان، دوستان، همسایه بالاخره میتونی رو پای خودت وایسی بعد که رو پای خودت وایسادی میشه 42 سالت بعد در سن 42 سالگی باید بگردی تو شهر ببینی زن بت میدن یا نه!
شوخی کردم-مهران مدیری
قدیم وقتی میخواستی زن بگیری یه دیپلم میگرفتی دوسال میرفتی خدمت مقدس سربازی بعد دو تا اطاق کرایه میکردی دست همسر مهربانتو میگرفتی میرفتی سر زندگیت.
الان دیگه علم پیشرفت کرده
یعنی با دیپلم و پایان خدمت پاستیل خِرسیم تو صفحه دوم شناسنامت نمیندازن.
برا همین الان برا اینکه زن بگیری باید بری لیسانس بگیری با لیسانس که کار نمیدن که بعد باید بری فوق لیسانس بگیری بعد بدون پایان خدمت که به کسی کار نمیدن .
بعد با مدرک فوق لیسانس باید دوسال بری خدمت مقدس سربازی.
بعد که از اونجا اومدی سربازیت تموم شد باید بگردی دنبال کار ماهی 800 هزار تومن که باز با ماهی 800 هزار تومن پاستیل خِرسیم توصورتت نمیدازن ، در نتیجه میری سراغ یه کار دوم.
بعد با کمک پدر،اقوام، خویشان، دوستان، همسایه بالاخره میتونی رو پای خودت وایسی بعد که رو پای خودت وایسادی میشه 42 سالت بعد در سن 42 سالگی باید بگردی تو شهر ببینی زن بت میدن یا نه!
شوخی کردم-مهران مدیری
یعنی دلم میخواد جفت پا برم توصورت کسی که نیم ساعت براش حرف میزنی آخرش میگه :نمیدونم چی بگم، هر طور صلاحته
خو احمق من دارم باهات مشورت میکنم