متن جالبیه...
به کلینیکِ خدا رفتم . . . . تاچكاپِ همیشگی را انجام دهم. فهمیدم ؛ بیمارم...! خدا فشارخونم را گرفت. لطافتم پایین آمده بود! دماِی بدنم را اندازه گرفت. 40 درجه اضطراب بود! ضربانِ قلبم نشان داد، به چندین گذرگاهِ عشق نیاز دارم! تنهایی، سرخرگهایم را مسدود کرده بود! ارتوپد نشان داد؛ بر اثرِ بی توجّهی به عزیزانم، چندین شکستگی دارم! مشکلِ نزدیک بینی داشتم، چون دیدِ من فراتر از اشتباهاتِ دیگران نرفت..! مشکلِ شنوایی پیدا کردم. مدّتی بود، صدایِ خدا را نمی شنیدم! خدا به من مشاوره ى رایگان داد.برای من نسخه ای یاد داشت کرد: - هر روز صبح یک لیوانِ قدردانی. - قبل ازبیرون رفتن، یک قاشق آرامش. - هرساعت 1 کپسولِ صبر. - یک فنجان انصاف - و یک لیوانِ فروتنی. - در خانه ، مقداری عشق بنوش. - و زمانِ خواب ، دوعدد قرصِ وجدانِ آسوده .
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی وعدد
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
یه روز عدد10 مهمونی میگیره همه عددارو دعوت میکنه0،1،2،3،4،5،6،7،9 به جز عدد8 چون اصلا از8خوشش نمیومده!!خلاصه شب مهمونی میرسه وعدد10 میادببینه مهمونا چی کم دارن که یهو چشمش میوفته میبینه
عدد8 داره وسط مهمونا میرقصه!!میاد وسط ویکی میخوابونه زیر گوش8.میگه کی تورو دعوت کرده؟مگه من نگفتم تو حق نداری بیای؟عدد8همینطوری که اشک ت چشماش جمع شده بود با بغض عدد10رو بغل کرد وگفت:من 0م دستمال بستم دور کمرم واستون عربی برقصم!!!
.
.
.
بیایم زود قضاوت نکنیم...