I'm still dealing with stuff I don't speak out.

من هنوزم دارم با چیزایی که به زبون نمیارم سروکله می‌زنم .

. ⃟.

چ حسه خوبیه…��
نه؟؟⁉️⁉️
منتظر pm کسی نیستی❌
نه منتظر sms��
نه زنگ��
بی خاص بودنم عالمی داره ها…��
دلت جایی گیر نیست�� واسه کسی مهم نیستی��
چشم انتظار این نیستی ک بهت شب بخیر بگه تا خوابت ببره…����
خاص داشتن تا یه زمانی خوبه✔️
بعد…��
همش میشه دلتنگی��
دلهره و استرس����
ترس از دوس داشتنو دوس داشته نشدن❤️��
زندگیت میشه یه چارچوب…��
هر رفتارش واست یه مشغله فکری میشه��
اما …☝️
تو تنهایی من چیزی هس که تو عاشقانه های تو نیست��✔️
تنهایی به من اجازه میده فکرم آروم باشه��
بهم یاد میده تمرین کنم بی کسیو��
سروکله زدن با مشکلاتو…یک تنه��
وقتی کسی نیس بهش تکیه کنم دیگه نگران ����این نیستم که مبادا یه روزی پشتمو خالی کنه
نگران این نیستم ک هر لحظه بخوام بودنشو با یکی دیگه تصور کنم
آره..��
.من تنهام��
خاص ندارم��
خاصم نیستم��
ولی زندگیم آرومه…��
خودمم و خودم��
این زندگیه منه��
بی خاص بودن ینی زندگی….��

اگه کسی جنبه نداره نگه لطفن حوصله ندارم :|

ﺍﻭﻟﯽ ﻣﺎﻩ ﺗﻮﻟﺪﺗﻮﻧﻪ ﻭ ﺍﻋﺪﺍﺩ ﻫﻢ ﺭﻭﺯ
ﺗﻮﻟﺪﺗﻮﻧﻪ , ﺟﻮﺍﺑﺎ ﺭﻭ ﮐﺎﻣﻨﺖ ﮐﻨﯿﺪ ﺑﺨﻨﺪﯾﻢ
ﻓﺮﻭﺭﺩﯾﻦ ： ﯾﻪ ﺳﻮﺳﮏ
ﺍﺭﺩﯾﺒﻬﺸﺖ ： ﻫﻤﺴﺎﯾﻢﻭﻥ
ﺧﺮﺩﺍﺩ ： ﺍﺳﺘﺎﺩﻡ
ﺗﯿﺮ ： ﯾﻪ ﮔﻮﺳﻔﻨﺪ
ﻣﺮﺩﺍﺩ ： ﺑﻘﺎﻝ ﺳﺮ ﮐﻮﭼﻪ
ﺷﻬﺮﯾﻮﺭ ： ﯾﻪ ﮔﺪﺍ
ﻣﻬﺮ ： رونالدو
ﺁﺑﺎﻥ ： ﯾﻪ ﺑﯿﻤﺎﺭ ﺭﻭﺍﻧﯽ
ﺁﺫﺭ ： ﯾﻪ ﺍﺣﻤﻖ
ﺩﯼ ： ﯾﻪ ﻗﺼﺎﺏ
ﺑﻬﻤﻦ ： ﯾﻪ ﺧﺮﺱ
ﺍﺳﻔﻨﺪ ： ﯾﻪ ﮐﻮﺗﻮﻟﻪ ﭼﺎﻕ
۱ . ﺯﺩ ﺗﻮ ﺳﺮ ﻣﻦ
۲ . ﺑﺎ ﻣﻦ ﻗﻬﺮﮐﺮﺩ
۳ . ﻣﻨﻮ ﺑﻪ ﺷﺪﺕ ﻣﺴﺨﺮﻩ ﮐﺮﺩ
۴ . ﺑﻪ ﻣﻦ ﭘﯿﺸﻨﻬﺎﺩ ﺩﻭﺳﺘﯽ ﺩﺍﺩ
۵ . ﻋﺎﺷﻖ ﻣﻦ ﺷﺪ
۶ . ﺑﺎ ﻣﻦ ﺩﻋﻮﺍ ﮐﺮﺩ
۷ . ﺑﺎ ﻣﻦ ﻣﻼﯾﻢ ﺻﺤﺒﺖ ﮐﺮﺩ
۸ . ﺑﻪ ﻣﻦ ﻓﻮﺵ ﺩﺍﺩ
۹ . ﺑﻪ ﻣﻦ ﮔﻔﺖ ﺧﺎﮎ ﺑﺮ ﺍﻭﻥ ﺳﺮﺕ
۱۰ . ﺑﺎ ﭼﻮﺏ ﺯﺩ ﺗﻮﮐﻠﻪ ﻣﻦ
۱۱ . من وتو توالت دید
۱۲ . ﻣﻨﻮ ﺑﺎ ﯾﻪ ﮔﺎﻭ ﻣﻘﺎﯾﺴﻪ ﮐﺮﺩ
۱۳ . ﺑﻪ ﻣﻦ ﮔﻔﺖ ﺁﺷﻐﺎﻝ ﮐﺜﯿﻒ
۱۴ . ﺑﺎ ﻣﻦ ﻣﺚ ﯾﻪ ﻧﻮﮐﺮ ﺭﻓﺘﺎﺭ کرد
15 .به من گفت گوزو
۱۶ . ﺑﻪ ﻣﻦ ﮔﻔﺖ ﺧﺎﮎ ﺑﺮ ﺳﺮﺕ
۱۷ . به من تجاوز کرد
۱۸ . ﺑﺎ ﻣﻦ ﻣﺚ ﯾﻪ ﺷﺎﻫﺰﺍﺩﻩ ﺭﻓﺘﺎﺭ ﮐﺮﺩ
۱۹ . ﻣﻨﻮ ﺗﺤﺴﯿﻦ ﮐﺮﺩ
۲۰ . ﺑﻪ ﻣﻦ ﮔﻔﺖ ﻋﻮﺿﯽ
۲۱ . ﻣﻨﻮ ﯾﻪ ﺍﺣﻤﻖ وخرﻓﺮﺽ ﮐﺮﺩ
۲۲ . ﺑﺎ ﻣﻦ ﻣﺚ ﺳﮓ ﺣﺮﻑ ﺯﺩ
۲۳ . ﺑﻪ ﻣﻦ ﺣﻠﻘﻪ ﺩﺍﺩ
۲۴ . بامن ازدواج کرد
۲۵ . به منگفت چاق زشت
۲۶ . ﺑﺎ ﻣﻦ ﻣﺜﻞ ﯾﻪ ﮐﻮﺩﻥ ﺣﺮﻑ ﺯﺩ
۲7 .دماغش وبا روسری من پاک کرد
۲۸ . ﺑﻪ ﻣﻦ ﭘﯿﺸﻨﻬﺎﺩ ﺧﺎﮎ ﺑﺮ ﺳﺮﯼ ﺩﺍﺩ
۲۹ . عاشق من شد
۳۰ . مثل منه
31.اشکاشو بهم هدیه داد

وقتی تنها زندگی میکنی بعد از مدتی نمیدانی چطور چیزی تعریف کنی:قابل قبول واقع شدن هم همراه دوستان ناپدید میشود.
میگذاری وقایع بیایند وبروند.ناگهان میبینی سر وکله ی آدم هایی پیدا میشود که چیزی میگویند و می روند.وارد داستان بی سرو ته میشوی:تو شاهد مهملی میشوی.ولی در عوض آدم چیزی را از دست نمیدهد.

تهوع ؛ ژان پل سارتر