ѕιɢɴιғιcα de pαrαdoх eѕ eѕo qυe ɴo тeɴerтe pero αveceѕ pιoɴѕo qυe ɴo eѕтαѕ coɴмιɢo y мe ғυe loco
پارآدوکس یَنی نَدارمت وگاهی
فکرِ از دَست دادنت دیوانِہ ام میکُنِد ..!
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی وگاهی
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
گاهی
از خدا دل گرفته میشوی
گاهی از حکمتش ناراضی
وگاهی خوشحالُ گاهی مشکوک
وگاهی مجذوب عدالتش
گاهی بسیار نزدیکُ گاه دور ،
خدا همان خداست
ای کاش ما اینقدر
گاهیبهگاهی نمیشدیم
عـــشــــق
مساحت مشخصی ندارد
گاهی به اندازه
یک دل است وگاهی
به بزرگی یک دنیا
یادبگیریم
با دل کوچکمان یک دنیا
عــشـق بورزیــم
عشق مانند تلاقی دونگاه است که میکشد..
میبرد....
آدمها یک دنیای متفاوت دارند...وانسانها دنیایی متفاوت تر..
من آدمی هستم که میخواهد انسان باشد..گاهی هست وگاهی نیست...
استـــــاد پناهیـــــان :
مواظب باشیم "دلـــــمان" جایی نرود که اگر رفت باز گرداندنش کار سختی است وگاهی محال است.
اگر برگردد معلول و مجروح و سرخورده باز میگردد .
مراقب باشیم "دل"، آرام ، سربه هوا و عاشق پیشه است
و خیلی سریع "انـــــس" میگیرد.
اگر غفـــــلت کنیم میرود و خودش را به چیزهای "بی ارزش" وابسته میکند.
بدانـــــیم
"القلـــــب الحـــــرم اللـــــه"
رسا
سکوتم رو دوستـ دارم ،
چون در آن گله ای نیسـتـ
گاهی سکوتـ دلی را می شکند
گاهی دلی را بدستـ می آورد
گاهی از دل تنگی حکایت می کند
گاهی بغض در گلو خفته استـ
گاهی حرف در راه مانده استـ
گاهی اوقات سکوت سخن بی کلام استـ
وگاهی سکوت گریه بی صدای یکـ دل استـ.
چند وقت است برایت مینویسم و تو میخوانی وگاهی تو مینویسی و من میخوانم دوست مـــــجازی من این روزها درد دلهایمان را به زبان نمی آوریم تایپ میکنیم مانده ایم اگر این دنیای مجازی نبود روی دیوار احساس چه کسی مینوشتیم نامت زیباست اما افسوس مجازی هستی پشت هر یک از این نوشته ها یک نفرنشسته است میخواند،فکر میکند،گاهی هم گریه میکند،یا میخندد برای چند دقیقه هم که باشد از دنیای واقعی مرخصی میگیری مینشینی برای دل خودت گاهی هم شب و روز میچرخی در این دنیای رمز دار ولی میدانم قدر تمام لبخندهایت تنها هستی اگر همدمی بود که مجازی نمیشدی دوست مجازی من بودنت را قدر میدانم
معلوم نیست چه مرگمان شده ...! که نه عین ادم عاشق میشویم...!
و نه عین ادم بیخیال...!
دلمان بعضی وقتها برای یک نفر یک ذره میشود...
ولی گاهی همان یک نفر را یک هفته نبینیم هم چیزی نمیشود...!
بعضی وقتها لبخند یک نفر یک دنبا انرژی بهمان میدهد ...
وگاهی از ته دل خندیدن های ان یک نفر حالمان را بهم میزند...!
انقدر ذره ذره عاشقی کرده ایم...!
و هر ادم جدیدی را به حریم خودمان راه دادیم...!
که بلد نیستیم عاشق ثابت باشیم...!
بلد نیستیم همیشه دلتنگ و نگران یک نفر باشیم...!
خودمان را تمام ایام سال..و تمام نقاط دنیا کنار همان یک نفر تصور کنیم...!
همیشه..همیشه..همیشه..حرفهای قشنگی برای زدن داشته باشیم...!
ما انقدر خرد عاشقی کرده ایم...!
و عشق های ریز ریز داشته ایم...که کلان عاشقی کردن را یادمان رفته...!
و حالاهر چقدر زور میزنیم نمیشود ... که بشود...!
نمیشود عشقمان همانی باشد که میخواهیم...!
نمیشود که این یکی را با دیگران مقایسه نکرد...!
الان میفهمم که این آزادی درد بدیست لعنتی....!!!!
گاهی آنقدر باید راه رفت تا ندید!... رد شد و رفت... گاهی باید دید و به رو نیاورد.... گاهی باید حس نكرد... وگاهی ناگزیر ... بی آنكه چشم هایت راضی باشند.... اشك از آنها جاری میشود... وتو .. مبهوت در تقدیر گم می شوی... ویادت میرود كه هستی.... ...
هیچ حرفی بهتر از
سکوت پیدا نمی کنم
نگاهم اما ...
گاهی حرف می زند
وگاهی فریاد می کشد...
و من همیشه
دنبال کسی میگردم
که بفهمد
یک نگاه خسته
چه می خواهد بگوید