بریز از لبت آن بوسه‌ی کذایی را
بپاش بر لب من آنچه را به لب داری؛

اگر چه شعله‌ی سوزان روزهای منی
امان از آتش ویرانگری که شب داری

...

تو آن گنجی که در ویرانهٔ دل‌ها وطن داری..

بسطامی

بسازی منو یا ویرانم کنی، دور باشی یا در آغوشم بگیری، محبت کنی یا زخم بزنی، باز هم قلبم تا آخرین لحظه‌ی بودنم برای تو میتپه.

تنها زمانی صبور خواهیم شد که
صبر را یک قدرت بدانیم، نه یک ضعف.
و آنچه ویرانمان می‌کند، روزگار نیست
بلکه حوصله‌ی کوچک و آرزوهای بزرگ‌مان است.

#رومن_رولان

بی اختیار
دست هایش راگرفتم ..!

ضربانم
تندتر از همیشه میزد ..
جور دیگری نگاهم می کرد
به گمانم
به دنیا آمده بود،
که ویران کند
بنیان مرا ...


#فرشید_عسکری

جان و دل از ناز چشمت بیقراری می کنند

من فدای چشم تو ویرانه کردی هر دورا

#راحم_تبریزی

پشت چشمان تو شهریست
پر از ویرانی

هر کسی چشم تو را دید
دلش ویران شد؛؛؛

کافر آمد که کمی
کفر بگوید از تو

یک نظر کرد به چشمان تو
با ایمان شد...!!!

می خواهمت...
نمی دانم که بودم
که خواهم بود
و چه می شوم
اما می خواهمت
تا نهایت ویرانی

#نزار_قبانی

.
هر چه بود از دل به غیر نقش ابروی تو رفت
عاقبت زین مسجد ویران، همین محراب ماند

#کلیم_کاشانی

. .

پرنده ای که مقصدش پرواز است
از ویرانی لانه اش نمی هراسد
آوینی