سردرد، معده درد و درد دست چپم بخاطر حرفهاییه که ریختم تو خودم، حرفهایی که باید فحش میشدن تو روی یه سری آدم که سرم درد نگیره، تهوعی که باید خالی میشد تو روی یه تعداد که معده درد نشه، قلبی که یه تعداد شکستنش و تهش گفتن تو چقدر کم ظرفیتی.
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی ُِها
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
احساست رو خرج آدمی کن که مال یه نفر بودن رو بلد باشه، یکی که قدر لحظههایی که کنارته رو بدونه، قدر اهمیت دادنات و حرص خوردنات رو بدونه، نه یکی که فقط باعث بشه به غم و غصههات اضافه بشه و بعدش هم رهات کنه بره.
یه غمی خیلی پر رنگتر از بقیه غمهاست، هضم نشدنی و هرگز خوب نشدنی، هر بار با هر اتفاقی غمگین میشی یا صدمه میبینی برمیگردی پیش اون غم، از غمهای جدید به کهنهترین غمت پناه میبری،به جانکاهترین غمت.
نوشته بود:
«هر آدمی به یه نفر احتیاج داره که
براش مثل بقیه نباشه، وگرنه دنیا
پُر از بقیههاست.»
هر آدمی به یه نفر احتیاج داره که
براش مثل بقیه نباشه
وگرنه دنیا پُر از بقیههاست...
عزیزم تو نمیتونی آدمهارو از دست خودشون نجات بدی.
چشمهات رو برای چی میبندی؟ فقط میسوزن؛ مگه نه؟ میبندی اما هنوز هم همینجایی. روزهای زیادی قطره قطره آب شدی، فقط برای اینکه به اون لجنزار نریزی و بیشتر از این گند برنداری. اما هنوز هم همینجایی. از ناتوانی پاهات راضیای؟ وقتی که نمیتونی با دستهات فقط دو ثانیه بیشتر حمل کنی؟ وقتی که همیشه باید بایستی، و توی جیبها رو بگردی، تا ببینی به اندازهی کافی برای ادامه دادن آرامبخش همراه داری؟ وقتی که میخندی و از صداش اذیتی؟ خوبه؟ دوستش داری؟ به اندازهی کافی ازش لذت میبری؟ اینطوری میخوایش؟ "چه انتظاری داشتی"؟ چشمهات رو برای چی میبندی؟
آروم کاموای قرمز رو دور مچش بست و گفت،
"میدونی این نشونهی چیه؟ اینکه حتی مرگ هم نمیتونه ما رو از هم جدا کنه، روحهامون بهم گره خورده و هر جا که باشیم، در آخر راهمون بهم میرسه."
احساس میکنم
امروز نیازمند آنم
که به نام بخوانمت.
احساس میکنم
نیازمند حـروفِ اسـمِ تو هستم.
چون کودکی در شوقِ تکهای شیرینی...
دیرزمانیست که نامت را بر تارکِ نامههایم ننوشته ام، خورشیدی بر فراز کاغذ نکاشتهام که گرمم کند...
امروز که پاییز بر من هجوم آورده و روزنهایم را در برگرفته احساس میکنم که باید بخوانمت...
#نزار_قبانی
من خیلی خوشحال میشم و حال میکنم وقتی میبینم آدمها با دلایل ظاهراً کوچیک کارهای بزرگ میکنند.