گردان کمیل ، کانال را پاکسازی می کرد تا به پاسگاه برسد...
کانال های ذوزنقه ای شکل، کار فرانسوی ها بود و دوشکاهای سوار شده بر تانک های عراقی، مستقیم، جاده را می زدند.
روز سوم، ارتباط کمیل با مقر قطع شد.
آخرین حرف را بچه ها به حاج همت گفتند:
حاجی به امام بگو ما عاشورایی جنگیدیم ....
و حاج همت ، آنسوی بی سیم، فقط می توانست سر به جعبه های مهمات بکوبد و اشک بریزد.
نه آب رسید و نه غذا.
دوازده نفر با یک قمقمه سر کردند
عراقی ها که به کانال رسیدند، اکثر بچه ها از تشنگی شهید شده بودند.
بقیه را هم تیر خلاص زدند.
بچه ها در قتلگاه ماندند برای همیشه.
قتلگاهی پر از لب های تشنه و پر از لاله هایی که سال ها بعد نیز با یک سوراخ درجمجمه های پر از گل پیدا شدند و شهید گمنام ، خوانده شدند...
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی پاسگاه
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)