در روح برخی انسانها
انگار که کرانههایی از دریاست
هنگامیکه با آنها همکلام میشوی
گویی پاهایت را
به سمت دریا دراز میکنی
و آرامش مییابی...
#جمال_ثریا
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی پاها
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
از دید بقیه روی پاهام وایستادم حالم خوبه و واقعا قویام
اما حقیقت اینه که خسته ام، تیکه تیکه شدم، میخوام فرار کنم، میخوام برم گم و گور شم
چشمهات رو برای چی میبندی؟ فقط میسوزن؛ مگه نه؟ میبندی اما هنوز هم همینجایی. روزهای زیادی قطره قطره آب شدی، فقط برای اینکه به اون لجنزار نریزی و بیشتر از این گند برنداری. اما هنوز هم همینجایی. از ناتوانی پاهات راضیای؟ وقتی که نمیتونی با دستهات فقط دو ثانیه بیشتر حمل کنی؟ وقتی که همیشه باید بایستی، و توی جیبها رو بگردی، تا ببینی به اندازهی کافی برای ادامه دادن آرامبخش همراه داری؟ وقتی که میخندی و از صداش اذیتی؟ خوبه؟ دوستش داری؟ به اندازهی کافی ازش لذت میبری؟ اینطوری میخوایش؟ "چه انتظاری داشتی"؟ چشمهات رو برای چی میبندی؟
Others might be helpful in lifting you up but nobody can make you stand on your feet, only you.
دیگران ممکنه تو بالا بردن تو مفید باشن،
اما هیچ کس به جز خودت خودت نمیتونه رو پاهای تو بایسته...
فروغ فرخ زاد از قول هممون میگه:
«در ظاهر روی پاهایم ایستاده ام!
گاهی میخندم و گاهی گریه میکنم؛
اما حقیقت این است که خسته شدم.
میخواهم فرار کنم! میخواهم بروم و ناپدید شوم...»
در ظاهر روی پاهایم ایستاده ام.
گاهی می خندم و گاهی گریه می کنم.
اما حقیقت این است که خسته هستم.
می خواهم فرار کنم،می خواهم بروم و ناپدید شوم.
-فروغ فرخزاد.
من از جهان بیتفاوتی فکرها و حرفها و صداها میآیم
و این جهان به لانهی ماران مانند است
و این جهان پر از صدای حرکت پاهای مردمیست
که همچنان که تو را میبوسند
در ذهن خود طناب دار تو را میبافند...
.فروغ فرخزاد
اشکهام رو میریزم ولی در آخر با خودم میگم همهی قدمهایی که تا به الان برداشتم قدمهای بزرگی بودن. راه افتادم در حالی که نمیتونستم به چیزی جز سیمخاردارهایی که به پاهام فرو رفته بودن فکر کنم. حتی هنوز هم وقتی سر برمیگردونم به جای رد پا رد خون میبینم، ولی ادامه میدم. به رفتن و خون ریختن ادامه میدم.
اگر فرض کنم
پاهات ساقه های برنج،
موهات شالی وُ
دستانت برگ های نو رسته و سبز
اگر فرض کنم
تنت مزرعه ی غوطه ور در آب
نگاهت نور وُ
حرف هات...
نسیم گرم یک مرداد
اگر فرض کنم ....
قوت غالب این مرد پیر می شوی آیا...
#حمید_جدیدی
"Be willing to step outside your comfort zone once in a while; take the risks in life that seem worth taking. The ride might not be as predictable if you'd just planted your feet and stayed put, but it will be a heck of a lot more interesting."
هر چند وقت یکبار مایل باشید که از منطقه راحت و امن خود خارج شوید؛ ریسک هایی را در زندگی بپذیرید که به نظر می رسد ارزش انجام دارند.
اگر فقط پاهای خود را روی هم گذاشته باشید و در جای خود بمانید، ممکن است مسیر راه قابل پیش بینی نباشد،
و این کار بسیار دشوار تر و از طرفی بسیار جالب تر خواهد بود.