چیزی که پدرمونُ در میاره همینه که فکر کنیم یه نیمهیِ گمشده داریم که میاد ما رو کامل میکنه و از مراقب خودمون بودن نجاتمون میده.
. .
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی پدرمو
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
چیزی که پدرمون و درآورده اینه که فکر میکنیم یه نیمه گمشده داریم که یه روزی میاد و مارو کامل میکنه ولی واقعیت اینه که ما به تنهایی کاملیم
هیچوقت علاقه ای به بازگشت به گذشته ندارم
پدرمون در اومد به همینجا رسیدم
مابقیش هم بگذره خلاص
#توئیت
- نشستیم یک سری استانداردهایِ الکی برای خودمون درست کردیم و فکر می کنیم تا اونها نباشن نمی تونیم خوشحال باشیم!
همیشه بهترین باش، فلان قدر پول، فلان وسیله و چیزهایی دیگه، همینها پدرمون رو درآوردن!!
همسایهی بالاییمون بچه ندارن
اما هر شب این موقعها صدای گریهی دختر بچه میاد،
این موضوع رو به مادرم گفتم،
گفت ما اصلا طبقهی بالا نداریم،
رفتم به پدرم گفتم، گفت دخترم چی میگی؟
مادرت ده سال پیش فوت شد.
برگشتم و نگاهم افتاد به دیوار و
قاب عکس پدرمو دیدم که یه روبان مشکی روشه
#f
آقای مجری : چرا خونه تکونی میکنیم
کلاه قرمزی : برای اینکه پدرمون دربیاد
دوران مدرسه تموم شدولی هنوز نفهمیدم
اول مهر معلم ها شغل پدرمون رو واسه چی میپرسن؟؟
اخه به چه دردشون میخوره؟؟؟!!!
گفت : "فقط دعا كنید پدرم شهید بشه!"
خشكم زد. گفتم دخترم این چه دعاییه؟
گفت:آخه بابام موجیه!
گفتم خوب انشاالله خوب میشه، چرادعاكنم شهید بشه؟
آخه هروقت موج میگیردش و حال خودشو نمیفهمه شروع میكنه منو
و مادر و برادرم رو كتك میزنه! ،
امامشكل ما این نیست!
گفتم: دخترم پس مشكل چیه؟
گفت: بعداینكه حالش خوب میشه ومتوجه میشه چه كاری كرده شروع میكنه دست و پاهای هممون را ماچ میكنه و معذرت خواهی میكنه.
آقا ما طاقت نداریم شرمندگی پدرمون را ببینیم.
آقا جان تو رو خدا دعا كنید پدرم شهید بشه...
:|
عاغا ما دیشب تو باشگاه بودیم . بعد یه تمرین که همه باید میشستن بعد بقیه از روشون میپرن نوبت من که شد مو قع پریدن پام خورد تو کله رفیقم بعد همه پریدن اون هنوز همون جا نشسته بود فکر کنم هنگ کرده بود. بعد استادمون اومد فکر کرد داره مسخره بازی در میاره بلندش کزد تا میخورد زدش. ولی خداییش هنگ کرده بود نمیتونس بگه من زدم تو سرش.ولی خداییش چقدر اون روز با دوستم خندیدیم ولی طفلک گناه داشت فکر کنم دفه بعدی بخوام برم باشگاه پدرمو در میاره.
آقای مجری :چرا ما عیدا خونه رو تمیز میکنیم؟
پسر خاله :خوب عیده دیگه!
پسر عمه زا :بیکاریم!!!
کلاه قرمزی :واسه اینکه پدرمون درآد بدبختی بکشیم دیگه!!!