حد وسط نداشتم، هیچگاه!
یا شاد شاد، یا غمگینِ غمگین. یا شادی، داشت پروازم میداد، یا غم، داشت مرا میکشت.
در دوست داشتن هم همین بودم، همیشه.
یا آنقدر دوست داشتم، که حد نداشت، یا آنقدر دوست نداشتم که اهمیتی داشته باشد. و همین مانع از معاشرت من با آدمها میشد.
من زود از همهچیز خسته میشدم و خیلی زود حوصلهام از رابطهها و رفت و آمدها و بحثهای بینتیجه سر میرفت...
من داشتم هر روز تنهاتر میشدم،
با دستهای خودم.
. .
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی پروازم
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
واسہ هَرکے پَر پَر زدیم،
پروازمونو جاکِش نَدید...
چشات سرمایمه
عِشقت پر پروازمه
تو آغوشت مث
یه پیرهن قَشنگه که اندازمه
میجنگم با همه
میجنگم با همه
قلبم نگه میدارمت
تا اون روزی که خندت
گل کنه میسازه قلبم با غَمت
میجنگم با همه
میجنگم با همه
#بفرست_براش⚘..
حد وسط نداشتم، هیچگاه! یا شاد شاد، یا غمگینِ غمگین. یا شادی، داشت پروازم میداد، یا غم، داشت مرا میکشت.
در دوست داشتن هم همین بودم، همیشه.
یا آنقدر دوست داشتم، که حد نداشت، یا آنقدر دوست نداشتم که اهمیتی داشتهباشد. و همین مانع از معاشرت من با آدمها میشد.
من زود از همه چیز خسته میشدم و خیلی زود حوصلهام از رابطهها و رفت و آمدها و بحثهای بینتیجه سر میرفت...
من داشتم هر روز تنهاتر میشدم،
با دستهای خودم.
#نرگس_صرافیان_طوفان
خسته از گامهای تکراریام
شوق پرواز دارمُ
بالِ پروازم نیست...
#مهران_رمضانیان
✿ کپشن خاص ✿
#زمزمه_های_عاشقانه
عشق به رویم خندید
تا مرا مست تو دید...
و نهیبی زد و گفت:
آه ...چرا دل بستی؟
تو که از آخر این راه مخوف بی خبری
زچه خرسند هستی؟!
به خیالت ته این پس کوچه
میشود جای قرار؟
به گریزپا روحت
می شود راه فرار؟
می توانی برسی تا بالا؟
دست کش!
زین خیال خام ؛حالا!!
عشق آن عروس هزار داماد است
می برد تا ته قعر
میکند روح لطیفت را خرد
ضجه هایت میکند گوشش کر
و تو محکوم به ماندن هستی
و نمیدانی ؛
آنکه جانت به فدایش گردد
میشود ماموری،
که تا خود مرگ ،تو را می بردت...!
عشق به رویم خندید
من به رویش لبخند!
و به گوشش نجوا:
آنکه تو درد وفغانش خوانی؛
مرغ عشقی که مرا ترسانی؛
همه مآوای منست!
منم آن خفته در این تاریکی
همه اغیار مرا جانم، نیش!
خود عشق آمد پیش..!
جان گرفتم و شدم آن خود خویش!
روح من غرق در آلام چموش،
مرغ عشق دست گرفت ، پایم داد!
عشق ، آرامم داد..
آنکه روحم ز چنین مردابی
دست گرفت ، برد بالا؛
مرغ عشق بود که پروازم داد !
باهمه درد و الم
با همه اشک و فغان
من روم بر ره عشق
میخرم سوز به جان!
عشق به رویم خندید
تا مرا مست تو دید...
سرتکان داد و رمید..
#مهناز_معینی
خسته از گامهای تکراریم
شوق پرواز دارمُ
بالِ پروازم نیست.
. .
من تو را داشته باشم به خودم می نازم
قافیه، شعر،غزل ، من همه را می بازم
تو بیا هیچ مهم نیست ببین من حتی؛
از صدای تپش نبض تو در پروازم...
چنان مستم ...چنان ریشم...چنان سر گشته از خویشم ...
نمیدانم کجایم من...نمیدانم چه در پیشم
گهی خوابم ...گهی بیدار..گهی چون قاب بر دیوار...
نمیدانم کجایم من....نمیدانم چه در پیشم
چنان سوزم...چنان سازم...چنان عاشق به پروازم...
نمیدانم کجایم من ...نمیدانم چه در پیشم
گهی عابد...گهی زاهد...گهی بی دین و ایمانم...
نمی دانم کجایم من...نمیدانم چه در پیشم
چنان زارم ...چنان زارم...چنان منصور بر دارم...
نمیدانم کجایم من....نمیدانم چه در پیشم
گهی آبم ...گهی باران....گهی در بزم میخواران. ..
نمیدانم کجایم من...نمیدانم چه در پیشم
چنان اشکم ...چنان آهم ...چنان سالک به هر راهم ...
نمیدانم کجایم من....نمیدانم چه در پیشم
گهی عاشق...گهی فارغ...گهی کوه مع الطارق...
نمیدانم کجایم من...نمیدانم چه در پیشم
پروردگار من...
اگر تکیه گاهم تو نباشی
بسیار زودتر از آنچه که در تصور آید ، فرو میریزم...
مهربانا
قلبم را آنچنان متغیر کن
که دنیا را دمی بی تو نخواهم
و بال پروازم ده تا همچون پروانه ها سبکبار باشم
و ترجمان عشق تو گردم ...
پروردگارا
حالم را آنچنان کن
که با آواز خروس ها تو را زمزمه کنم و در انتهای شب مست باده تو باشم
و در اثنای روز برای رضای تو
انصاف بورزم و مهربانی کنم
و بندگانت را چون نشان خلقت از تو دارند ، شایسته اکرام بدانم...