کسی که زخم دلت را ببینه و بذاره با دردش شب را به صبح برسانی، هرگز برایت پناه نبوده، فقط رهگذری بوده در مسیر تنهایی‌ات.

برایِ من تو
خونه‌ای، پناهی، امنی،
دلگرمی‌ای، لبخندی، اُمیدی،
حس خوبی .

گفت اگر کلمه بودم؟

گفتم امن، نور، آغوش، وطن، امید، حس ِ زندگی،
پناه، پناه، پناه :)

من تکه تکه از دست رفته ام
در روز روز زندگی ام ..

- حسین پناهی

♡

این روزا کسی رو اونقدر دوست داری که برای فرار از خودت بتونی به اون پناه ببری؟.️

♡

ناامیدی چه شکلیه؟ فکر کن تو برای ترمیم شکستی‌هات به یه آدم دیگه پناه ببری بعد همون آدم تو رو بشکنه.

کلُّ شیءٍ فی یَد اللهِ آمن
همه چیز در پناهِ خدا امن است .

«أنا کلُّ الإغتراب و
أنتِ کلُّ البیوتِ والأمَان»

من تمام غربت‌ها بودم
و تو همه‌ی خانه‌ها و پناه‌ها.

لازمِ این رو بخونی ، میگه:

خودت را بساز تا آدم اَمنی شوی
برای روزهایی که نمیشود به کسی پناه برد!.

‏یه غمی خیلی پر رنگ‌تر از بقیه غم‌هاست، هضم نشدنی و هرگز خوب نشدنی، هر بار با هر اتفاقی غمگین میشی یا صدمه میبینی برمیگردی پیش اون غم، از غم‌‌های جدید به کهنه‌ترین غمت پناه میبری،به جانکاه‌ترین غمت.