اونجایی که توگورت اویار میگه:
«برای هر انسان، کسی باید باشد
که با دوست داشتن زیباترش کند.
مثل آن پنجرهی چوبی
که از شمعدانیها
جان تازهای میگیرد.»
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی پنجره
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
اون پنجره ای که بهت آسیب میزنه رو ببند و برو اصلا مهم نیست که منظره اش چقدر برات قشنگ و لذت بخشه.
آدمایی که شب از خونه میزنن بیرون پُر از حرفن واسه گفتن اما کسی رو ندارن واسه شنیدن، برای همین دستِ خودشون رو میگیرن و میزنن به دل خیابون،
راه رفتنشون از کنج دیوار، نگاهشون به پنجرههای تاریک، حتی سیگار کشیدنشون وقتی نشستن لب جدول کنار پیاده رو پر از قصهست.
#علی_سلطانی
.راز رُخشید برملا شد
پنجرهای که آزارت میده رو ببند.
مهم نیست که چقدر منظره بیرون زیباست...
.࿐
مدتهاست راهم را جدا کرده ام
از ادمهای غریب و اشنا
سوار هیچ قطاری نخواهم شد
حتی اگر خسته باشم
حتی اگر کفشهایم را جا گذاشته باشم.
باز نخواهم گشت
حتی اگر چهره ام در اینه بزرگ شهر
کهنه تر و کهنه تر شده باشد.
حتی اگر نامم را فراموش کرده باشند.
خاطراتمان دارد از چشم شیشه های
بخار گرفته ی اتاقم پایین می چکد
گفته بودی
برمیگردی و فردا پشت این پنجره هاست.
نیامدی و نمیدانم
حرفهایم را با کدام مسافر بگویم؟
که خودش هم با
چمدانی پر از غصه راهی دیار
بی نشان نباشد.
#مینو_پناهپور
برای پنجره ها از فروغ میخوانم
برای چشم تو، شعر از نِزار قَبّانی...
#امیررضابهمنی
کاش گلدان پشت پنجرهات بودم؛ هِی زرد میشدم، هی غصهاَم را میخوردی
.࿐
.⃟.️••Oᑌᖇ ᗴYᗴՏ ᗩᖇᗴ ᗩ ᗯIᑎᗪOᗯ TᕼᗩT OᑭᗴᑎՏ TO Oᑌᖇ ՏOᑌᒪ....
چشمهای ما، پنجرهای هستن که به روحمون باز میشن!
پ.ن:رویا
کل هفته رو ساعت ۶ بیدارمیشم و
میرم سرکار و منتظرم جمعه بشه،
که بتونم صبح بیشتر بخوابیم,,,
بعد صبح جمعه ساعت ۷نیم بیدارم و دیگه خوابمم نمیبره و به پنجره نگاه میکنم و آه میکشم.️........
گرفتار شدم بخدا...
دلم خواب زیاد میخواد اقای قاضی🥹
دلم خواب زیاد میخواد اقای قاضی🥹
دلم خواب زیاد میخواد اقای قاضی🥹
دلم خواب زیاد میخواد اقای قاضی🥹
دلم خواب زیاد میخواد اقای قاضی🥹
#رویا_
جسد یک خانم در حیاط یک ساختمان چند طبقه پیدا می شود. به نظر می رسد که او خودش را از یکی از طبقات به پایین پرت نموده است. زمانی که پلیس از راه می رسد به طبقه اول می رود و در پنجره را باز می نماید و یک سکه به بیرون پرت می نماید. سپس او همین کار را در طبقات دیگر تکرار می نماید و در نهایت نتیجه می گیرد که این خودکشی نبوده بلکه یک قتل اتفاق افتاده است. چرا؟
جواب معما