زنان قوی،
دردهای خود را مانند کفش پاشنه بلند می پوشند،
مهم نیست چقدر اذیت میشوند،
شما فقط زیبایی آنها را می بینید.
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی پوشند
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
مردی که عاشقش شاعر می شود
باید خیلی دلبر باشد..
مردها موهای بافته ندارند که سوژه ی اشعار زن ها شود..
دامن گلدار نمی پوشند که قافیه ی غزل ها باشد..
آن ها پشت چشم هایشان خط نمی کشند..
کرشمه آمدن را بلد نیستد..
مردها باید خیلی دلبر باشند تا زنی بتواند
از آن ها بسراید..
از آن ها بنویسد..
#فرزانه_صدهزاری
نیستی و حالا
تمام مردم شهر شبیه تو لباس میپوشند،
و خیابانها عطر تو را به خود گرفتهاند...
غمانگیز نیست؟
اینکه پشت به یک شهر بیاستم
و تو را صدا بزنم!
همه برگردند و به من خیره شوند،
و هیچ کدام تو نباشی!
#مهران_رمضانیان
- غروب ها ؛
تصاویرِ نامفهومِ زنی هستند
که هر روز برایِ سیلی زدن به من
باد می پوشند
ابر می پوشند
باران می پوشند...
#صابر_فارسی
زنان قوی،
دردهای خود را مانند کفش پاشنه بلند می پوشند،
مهم نیست چقدر اذیت میشوند،
شما فقط زیبایی آنها را می بینید.
زنان قوی دردهای خود را مانند کفشهای پاشنه بلند میپوشند
مهم نیست چقدر اذیت می شوند
شما فقط زیبایی آنها را می توانید ببینید
زنان قوے؛
دردهاے خود را
مانند ڪفش پاشنہ بلند مے پوشند
مهم نیست
چقدر اذیت مے شوند
شما فقط زیبایے آنها را مے بینید...
❣
تنها گرگ ها نیستند
که لباس میش میپوشند !؟!؟!؟
گاهی پرستو ها هم
لباس مرغ عشق بر تن دارند!...
عاشق که شدی....
کوچ میکنند . . .
زنان قوی؛
دردهای خود را
مانند کفش پاشنه بلند می پوشند
مهم نیست
چقدر اذیت می شوند
شما فقط زیبایی آنها را می بینید...
کوهنوردان کوه های آلپ با رسیدن به نیمه ی راه ، در استراحتگاهی در آنجا استراحت می کنند.
آنان اگر صبح زود کوه نوردی را شروع کنند ، موقع ناهار به همان استراحتگاه می رسند.
صاحب آن استراحتگاه طی سالیان متوجه شده که اتفاق جالبی رخ می دهد :
وقتی کوه نوردان وارد استراحتگاه می شوند و گرمای آتش را حس می کنند و بوی غذا به مشامشان می رسد ، برخی از آنان وسوسه می شوند و به همراهان خود می گویند: " می دانی فکر کنم بهتر است همین جا منتظر بمانم و شما به قله بروید و برگردید. وقتی برگشتید با هم پایین می رویم."
وقتی کنار آتش می نشینند و آواز می خوانند ، جرقه ای از خشنودی آنان را فرا می گیرد.
در همین هنگام بقیه ی گروه لباس هایشان را می پوشند و مسیر خود را به سوی قله ادامه می دهند.
در ساعت بعد فضای شادی بخشی کنار آتش وجوددارد و اوقات خوبی را در مامن آرام خانه کوچک سپری می کنند. اما حدودا سه ساعت بعد ، آرام می شوند و به سمت پنجره می روند و به بالای کوه می نگرند و در سکوت به دوستانشان که در حال بالا رفتن از قله هستند ، نگاه می کنند.
جوّ موجود در استراحتگاه از شادی و لذت به سکوت مرگبار و غم انگیز مراسم تشییع جنازه تبدیل می شود.
متوجه می شوند که دوستانشان بهای رسیدن به قله را پرداخته اند.
چه اتفاقی افتاد؟
راحتی موقت پناهگاه باعث از دست دادن باور آنها به هدفشان شد.
این ، برای هر یک از ما نیز ممکن است اتفاق بیفتد.
آیا در زندگی ما پناهگاه هایی وجود دارد که مانع رسیدن به قله و از دست دادن هدفمان شود؟
زندگی از دو قسمت تشکیل شده است: قله ها و پناهگاه ها.
در پناهگاه امنیت و آسایش وجود دارد ، خطری جان شما را تهدید نمی کند ، اما برای تجربه ناب زندگی و صعود کردن و قرار گرفتن در اوج ، باید با چالش قله رو به رو شد و بر آن غلبه کرد.