چی میشد دور نبودی ، همسایه رو به رومون بودی ، دمپایتو میپوشیدی میومدی باهم یه چایی میخوردیم.️
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی پوشید
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
آدم دوست داره به بعضیا بگه:
چی میشد دور نبودی همسایه رو به رومون بودی ، دمپایتو میپوشیدی میومدی باهم یه چایی میخوردیم :).️
قدر اونی رو بدون که کهنه پوشید تا تو نو بپوشی.
متنفرم از ندونستن روزمرگی کسی که دوستش دارم. متنفرم ندونم صبحونه چی خورده؛ چایش رو با چی خورده. متنفرم ندونم چی پوشیده و با چی رفته دانشگاه. متنفرم ندونم راننده ون یا اسنپ بهش چی گفته. متنفرم ندونم هنوزم از اسنپ میترسه یا نه. متنفرم ندونم بین دو کلاس چیکار کرده و وقتی با بیحوصلگی از کنار آدمها عبور میکرده چی شنیده. متنفرم ندونم تو کدوم بشقاب غذا خورده و عصر قراره سینما بره یا درس بخونه. ماشالا ماشالا چقدر چیز میز برای تنفر از زنده بودن وجود داره.
اگه یهبار دیر رسید بدقول نیست،
اگه یهبار دروغ گفت دروغگو نیست،
اگه یهبار عصبانی شد پرخاشگر نیست،
اگه زیاد میخنده بیغم نیست،
اگه از اشتباهت میگذره ابله نیست،
اگه تو درست میگی لزوماً بقیه اشتباه نمیگن،
اگه یهبار بد لباس پوشید بدسلیقه نیست،
انقدر نسبت به آدما صفر و صد نباشید .
. .
همان چوب دارچینی
که لحظه آخر
درون چای می اندازی
همان عکسی که در لپ تاپت
پنهان میکنی ولی دور نمیریزی
پیراهنی که دکمه اش را ندوخته ای اما
نمیتوانی از پوشیدنش منصرف بشوی
من تمام انها هستم
نخواستنی هایی که ناگهان
نمیتوانی از دوست داشتنشان صرف نظر کنی.
. .
گویی تمام عمر بین آدمها گشتم
تا تو را پیدا کنم...
گویی به دنبال این بودم که
خود را گرفتار کنم!
تو دل از من نبردی ؛
من خودم را به دام انداخته ام...
زره پوشیده و اسب جنگ تاخته ام
پیچ و تاب موی احدی مرا گمراه نکرد
تو از راه آمدی و کافر شدم....
.️..
امروز بهترین لباسو پوشیدم
بهترین جا برای خرید رفتم
بهترین غذارو خوردم
الان که اومدم بخوابم خوشحال نیستم برای فردا علاقه ای به ادامه ندارم
من هنوز ۲۵ سالمم نشده
مُردم حاجی
رو به این آیینه هر پیرهنی پوشیدم، غیرِ آغوش تو چیزی به تنم جور نشد .
. .
پوشیده چون جان می روی اندر میان جان من
سرو خرامان منی ای رونق بستان من
چون می روی بیمن مرو ای جان جان بیتن مرو
وز چشم من بیرون مشو ای مشعلهیْ تابان من
هفت آسمان را بردرم وز هفت دریا بگذرم
چون دلبرانه بنگری در جان سرگردان من
مولانا
. .