همان چوب دارچینی
که لحظه آخر
درون چای می اندازی
همان عکسی که در لپ تاپت
پنهان میکنی ولی دور نمیریزی
پیراهنی که دکمه اش را ندوخته ای اما
نمیتوانی از پوشیدنش منصرف بشوی
من تمام انها هستم
نخواستنی هایی که ناگهان
نمیتوانی از دوست داشتنشان صرف نظر کنی.
. .
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی پوشیدنش
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
.کپشن خاص.
همان چوب دارچینی
که لحظه آخر
درون چای میاندازی...
همان عکسی که در لپ تاپت
پنهان میکنی ولی دور نمیریزی...
پیراهنی که دکمهاش را ندوختهای اما
نمیتوانی از پوشیدنش منصرف بشوی...
من تمام آنها هستم...
نخواستنیهایی که ناگهان
نمیتوانی از دوست داشتنشان صرف نظر کنی ...!
#عادل_دانتیسم
همان چوب دارچینی
که لحظهی آخر
درون چای میاندازی
همان عکسی که در لپ تاپت
پنهان میکنی ولی دور نمیریزی
پیراهنی که دکمهاش را ندوختهای اما
نمیتوانی از پوشیدنش منصرف بشوی
من تمام آنها هستم...
نخواستنیهایی که ناگهان
نمیتوانی از دوست داشتنشان
صرف نظر کنی!
عاشق موهاشم..❣
عاشق طرز لباس پوشیدنش..❣
دستاش..❣
چشماش..❣
طرز حرف زدنش..❣
عاشق خندیدنشم..❣
صداش..❣
استایلش..❣
عطرش..❣
وقتی خوش حاله عاشقشم..❣
حتی وقتی خوشحال نیس..❣
وقتی صدام میکنه..❣
وقتی باهمیم..❣
وقتی باهم نیستیم..❣
من عاشقشم..
یک شلوار سفید دوست داشتنی داشتم
که یک روز ابری پوشیدمش
و موقع بازگشت به خانه باران گرفت ...
گلی شد
و من بی خیال پی اش را نگرفتم
به هوای اینکه هر وقت بشویم پاک می شود ولی نشد ...
بعدها هر چه شستمش پاک نشد ؛
حتی یکبار به خشکشویی دادم که بشویند ولی فایده نداشت !!!
آقایی که توی خشکشویی کار میکرد گفت :
این لباس چِرک مرده شده !
گفت : بعضی لکه ها دیر که شود ، می میرند ؛
باید تا زنده اند پاک شوند!
چرک مُرده شد ...
و حسرت دوباره پوشیدنش را به دلم گذاشت !
بعید نیست اگر بگویم دل آدم هم کم ندارد از لباس سفید !
حواست که نباشد لکه می شود ؛ لکه اش می کنند !!!
وقتی لکه شد اگر پی اش را نگیری ، می شود چرک ...
به قول صاحب خشکشویی :
لکه را تا تازه است ، تا زنده است ، باید شست و پاک کرد ...!
یک شلوار سفید دوست داشتنی داشتم
که یک روز ابری پوشیدمش
و موقع بازگشت به خانه باران گرفت ...
گلی شد
و من بی خیال پی اش را نگرفتم
به هوای اینکه هر وقت بشویم پاک می شود ولی نشد ...
بعدها هر چه شستمش پاک نشد ؛
حتی یکبار به خشکشویی دادم که بشویند ولی فایده نداشت !!!
آقایی که توی خشکشویی کار میکرد گفت :
این لباس چِرک مرده شده !
گفت : بعضی لکه ها دیر که شود ، می میرند ؛
باید تا زنده اند پاک شوند!
چرک مُرده شد ...
و حسرت دوباره پوشیدنش را به دلم گذاشت !
بعید نیست اگر بگویم دل آدم هم کم ندارد از لباس سفید !
حواست که نباشد لکه می شود ؛ لکه اش می کنند !!!
وقتی لکه شد اگر پی اش را نگیری ، می شود چرک ...
به قول صاحب خشکشویی :
لکه را تا تازه است ، تا زنده است ، باید شست و پاک کرد ...!
{ احمد شاملو }
از آدم ها دلگیرم
که خوب های خودشان را از بد ِ تو / مو شکافی میکنند
و بد هایشان را در جیب های لباس هایی
که دیگر از پوشیدنش خجالت میکشند / پنهان میکنند
از اینکه ژست یک کشیش را میگیرند وقتی هوای اعتراف داری
و درد هایت را که میشنوند
خیالشان راحت میشود هنوز میتوانند کمی خودشان را از تو / کشیش تر ببینند