با زحمت های زیاد و سختی های فراوان و تهی دستی خانواده به تحصیل ادامه داد تا به جایی رسید که بعد از دانشگاه انچنان در کارش پیشرفت کرد که افراد زیادی برایش کار میکردن و روز به روز برقدرتش و ثروتش افزوده شد ولی افسوس که انچنان در تکبر وخود بینی خودش گم شده بود که دیگر جز خودش کسی را نمیدید و هیچ چیز جز افزایش ثروت برایش مهم نبود،به جایی رسید که خودش و سختی های زندگیش را فراموش کرد ،تهی دستی رافراموش کرد،به جایی رسید که حتی برای افزایش ثروتش به کارگران و کارمندانش حقوق نمیداد و چندین ماه حقوقشان رادیر داد وبه هر بهانه ی از دادن حقوقشون فرار میکرد وبا پولشان سرمایه گذاری میکرد ،انقدر طمع کرد که برای افزایش ثروتش نان زن و بچه هزاران نفر را چندین ماه قطع کرد که پول روی پول بگذارد ،خانواده هایی که خودشان هزاران مشکل داشتن ،از کرایه خانه گرفته تا بدهی و خرج ومخارج تحصیلات فرزندان و ...،همه چیز را فراموش کرد حتی فراموش کرد که خدایی هست و اصلا نمیدانست که قرار است بمیرد ومرگش نزدیک است و در یک چشم به هم زدن تمام هستو نیستش را حضرت عزرائیل بر باد داد ودر اخر او ماندو یک متر زمین و هزاران اه و ناله و حق الناس.
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی پولشان
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
*گفتگو با خدا * *خواب دیدم در خواب با خدا گفتگویی داشتم . * *خدا گفت : پس میخواهی با من گفتگو کنی ؟ * *گفتم : اگر وقت داشته باشید . * *خدا لبخند زد * *وقت من ابدی است . * *چه سوالاتی در ذهن داری که میخواهی بپرسی ؟ * *چه چیز بیش از همه شما را در مورد انسان متعجب می کند ؟ * *خدا پاسخ داد ...* *این که آنها از بودن در دوران کودکی ملول می شوند . * *عجله دارند که زودتر بزرگ شوند و بعد حسرت دوران کودکی را می خورند .* *این که سلامتی شان را صرف به دست آوردن پول می کنند. * *و بعد پولشان را خرج حفظ سلامتی میکنند . * *این که با نگرانی نسبت به آینده فکر میکنند . * *زمان حال فراموش شان می شود . * *آنچنان که دیگر نه در آینده زندگی میکنند و نه در حال . * *این که چنان زندگی میکنند که گویی هرگز نخواهند مرد . * *و آنچنان میمیرند که گویی هرگز زنده نبوده اند . * *خداوند دست های مرا در دست گرفت و مدتی هر دو ساکت ماندیم . * *بعد پرسیدم ...* *به عنوان خالق انسان ها ، میخواهید آنها چه درس هایی اززندگی را یاد بگیرند ؟ * *خدا دوباره با لبخند پاسخ داد . * *یاد بگیرند که نمی توان دیگران را مجبور به دوست داشتن خود کرد . * *اما می توان محبوب دیگران شد . * *یاد بگیرند که خوب نیست خود را با دیگران مقایسه کنند . * *یاد بگیرند که ثروتمند کسی نیست که دارایی بیشتری دارد . * *بلکه کسی است که نیاز کم تری دارد * *یاد بگیرن که ظرف چند ثانیه می توانیم زخمی عمیق در دل کسانی که دوست شان داریم ایجاد کنیم . * *و سال ها وقت لازم خواهد بود تا آن زخم التیام یابد . * *با بخشیدن ، بخشش یاد بگیرن .* *یاد بگیرند کسانی هستند که آنها را عمیقا دوست دارند .* *اما بلد نیستند احساس شان را ابراز کنند یا نشان دهند . * * *یاد بگیرن که میشود دو نفر به یک موضوع واحد نگاه کنند و آن را متفاوت ببینند. * *یاد بگیرن که همیشه کافی نیست دیگران آنها را ببخشند .* *بلکه خودشان هم باید خود را ببخشند . * *و یاد بگیرن که من اینجا هستم . * *همیشه*