پ مثل پدر
کاش سوره ای به نام "پدر" بود
که این گونه آغاز میشد:
قسم به قلب دوست داشتنیت .
قسم به آغوش گرمت که پناگاه من بود .
قسم به مهربی پایانت .
قسم به کوله بارخستگی هات .
قسم بر پینه ی دستانت، که بوی نان میدهد .
و قسم بر چشمان همیشه نگرانت...
قسم بر بغض فرو خورده ات که شانه ی کوه را لرزاند .
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی پینه
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
زبونت هم پینه ببنده..،
کسی که نخواد درستشه نمیشه.
.࿐
ﺷﺎﻧﻪ ﻫﺎﯼ ﺧﺴﺘﻪ ﺍﺕ ﺭﺍ ﺩﯾﺮ ﻓﻬﻤﯿﺪﻡ ﭘﺪر
ﻟﺮﺯﺵ ﭘﯿﻮﺳﺘﻪ ﺍﺕ ﺭﺍ ﺩﯾﺮ ﻓﻬﻤﯿﺪﻡ ﭘﺪﺭ
بعدتو پرواز هرگز لحظه ی خوبی نبود
شانه های خسته ات را دیر فهمیدم پدر
ﮐﻮﻩ ﺑﻮﺩﻥ ﺗﺎ ﺍﺑﺪ ﺩﺭ ﺑﺎﻭﺭﻡ ﻣﻌﻨﺎ ﻧﺪﺍﺷﺖ
ﻗﺎﻣﺖ ﺑﺸﮑﺴﺘﻪ ﺍﺕ ﺭﺍ ﺩﯾﺮ ﻓﻬﻤﯿﺪﻡ ﭘﺪﺭ
ﺩﺳﺖ ﻫﺎﯾﺖ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺑﻮﺳﯿﺪﻡ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺷﺮﻣﻨﺪﻩ ﺍﻡ
ﭘﯿﻨﻪ ﻫﺎﯼ ﺑﺴﺘﻪ ﺍﺕ ﺭﺍ ﺩﯾﺮ ﻓﻬﻤﯿﺪﻡ ﭘﺪﺭ
ﺗﺎ ﺍﺑﺪ ﺩﺭ ﮔﺮﯾﻪ ﯼ ﻣﺎﺩﺭ ﻋﺰﺍ ﺩﺍﺭﻡ ﺍﮔﺮ
ﻋﺸﻖ ﺁﻥ ﺩﻟﺒﺴﺘﻪ ﺍﺕ ﺭﺍ ﺩﯾﺮ ﻓﻬﻤﯿﺪﻡ ﭘﺪﺭ
ﺻﺤﻦ ﺍﻏﻮﺷﺖ ﻧﺸﺎﻥ ﺍﺯ ﻋﺎﺷﻘﯽ ﺩﺍﺭﺩ ﺑﺒﺨﺶ
ﺗﺎﺑﺶ ﮔﻠﺪﺳﺘﻪ ﺍﺕ ﺭﺍ ﺩﯾﺮ ﻓﻬﻤﯿﺪﻡ ﭘﺪﺭ
ﻧﺦ ﺑﻪ ﻧﺦ ﭘﺎﮐﺖ ﺑﻪ ﭘﺎﮐﺖ ﻏﺼﻪ ﻣﯿﺨﻮﺭﺩﯼ ﻭ ﻣﻦ
ﻧﺎﻟﻪ ﯼ ﺁﻫﺴﺘﻪ ﺍﺕ ﺭﺍ ﺩﯾﺮ ﻓﻬﻤﯿﺪﻡ ﭘﺪﺭ
ﻣﻦ ﮐﺠﺎﯼ ﻗﺼﻪ ﺧﻮﺍﺑﯿﺪﻡ ﮐﺠﺎﯼ ﺯﻧﺪﮔﯽ!!!
ﺑﺎﻭﺭ ﻭﺍﺭﺳﺘﻪ ﺍﺕ ﺭﺍ ﺩﯾﺮ ﻓﻬﻤﯿﺪﻡ ﭘﺪﺭ ....
تقدیم به پدرهای اسمانی مهربان
یک دقیقه سکوت کافی نیست ...
دستان پینه زده ی پدرم
یک عمر سکوت میخواهد
سکینه محمدی
عاشقی تنها مختص به زن و مرد نیست ونخواهد بود،می توان عاشق زندگی بودو زندگی کرد ،می توان عاشق گلدان های کنار پنجره بودو لذت برد،می توان عاشق دست های پینه بسته ی پدر بود و آن را بوسید .
میتوان عاشق صدای دلنواز موج های دریا بود و آن را با عشق شنید،می توان عاشق نگاه همیشگی و لبخند خدا بودو امیدوار به بخششش .
عاشقی که تنها مختص به زن و مرد نیست بیایید از همین لحظه،هرکه پرسید عاشقی یا نه؟سرمان را بالا بگیریم لبخندی بزنیم و بگوییم آری عاشقم . . !
عاشق هرکسی و هرچیزی که امید و عشق را در من زنده کند. . .
#حاتمه_ابراهیم_زاده
آدم کسی را می خواهد که بلد باشد زشتی هایش را دوست داشته باشد وگرنه زیبایی را که همه دوست دارند. آدم کسی را می خواهد که صورت آرایش نکرده ی تازه از خواب بیدار شده اش را دوست داشته باشد. ریر چشم های گود رفته ی سیاهش را، پوست پر از کک و مک اش را، زانو و آرنج پینه بسته اش را، ابروهای پر و دست نخورده اش را.
دل همه مان کسی را بیشتر می خواهد که آدم را توی تمام فین فین کردن های سرما خوردگی اش با دستمال های خیس و چشم های قرمز و پف کرده و خشکی دور دماغ از روزهای خنده های از ته دل و دندان های ردیف مرتب اش بیشتر دوست داشته باشد. کسی که صدای هورت کشیدن سوپ و بالا کشیدن نوشیدنی ای که توی لیوان به آخرش رسیده است را با نی بیشتر می پسندد تا خوردن استیک با چاقو و چنگال را.
همه ی ما کسی را بیشتر می خواهد که من زشتمان را بیشتر از من زیبایمان دوست داشته باشد. کسی که کوتاهی قد و اضافه وزن و ریزش موهایمان ما را به او نزدیک تر کند. کسی که دلش برای شکستن ناخن مان ریش شود تا برای ناخن های مانیکور کرده مان غنج برود. ما همه مان دلمان کسی را بیشتر می خواهد که سال ها بعد برای چروک های زیر چشم و خط های مورب دور دهانمان بمیرد.کسی که با حوصله بنشیند دانه دانه تارهای سفید مویمان را ببافد، عینکمان را مثل چشم های پر فروغ روزهای اول آشنایی مان دوست داشته باشد و مراقب شکستنی هایمان باشد. قلب مان و حتی استخوان هایمان.
همه ی ما پیرزن و پیرمردهای غرغرو و خودآزار و خودخواهی خواهیم شد که فرشته هایی می خواهیم که تا ابد به ما مثل روز اول نگاه کنند.
سلامتی پدر.......
سلامتی دستای پینه بستش...
سلامتی دله بزرگش....
سلامتی
غصه خوردناش.....
سلامتی فکر کردناش.....
سلامتی خسته راه رفتناش ک انگار یه کوه غم رو دوشش حمل میکنه....
سلامتی لرزش دستاش....
سلامتی بغض کردنهای یواشکیش....
سلامتی معرفتش ک هر وقت کم اورد با خودش دردو دل کرد...
سلامتی تنهایی پدر....
سلامتی همه پدرا ک بزرگترین تکیه گاه دنیان حتی هر چقدر هم پیر باشن......
سلامتی پدرهایی ک دیگه نیستن.....
سلامتی پدرهایی ک زیر خاک هستن....
سلامتی روز پدر....
شاید در زندگی شاه زاده ام را پیدا کنم اما.... پدرم همیشه پادشاه من خواهد بود....
زندگی معلم بزرگی است…:
زندگی می آموزد که شتاب نکن.
زندگی می آموزد چیزهایی که می خواهی به آنها برسی
وقتی دریافتشان می کنی
می بینی آنقدر هم که فکر می کرده ای مهم نبوده
شاید هم اصلا مهم نبوده
شاید موجب اندوهت نیز شده است.
زندگی می آموزد از دست دادن آنقدر هم که فکر می کنی سخت نیست.
زندگی می آموزد همه لحظات تبدیل به خاطراتی شیرین می شوند
بعدا که می گذری و تو در آن لحظه
بی تابی می کردی و این را نمی دانستی.
زندگی زیباست...
زندگی آرام است،مثل آرامش یک خواب بلند.
زندگی شیرین است،مثل شیرینی یک روز قشنگ.
زندگی رویایی است،مثل رویای یک کودک ناز.
زندگی زیبایی است،مثل زیبایی یک غنچه ی باز.
زندگی تک تک این ساعتهاست،
زندگی چرخش این عقربه هاست،
زندگی راز دل مادر من،
زندگی پینه ی دست پدر است،
زندگی مثل زمان
در گذر است..
پیشانی حاجی شهر ، پینه بسته
دستان پدرم نیز همینطور !
بزرگتر که شدم ، تازه فهمیدم ..
پدرم با دستانش نماز می خواند ... !
درست است که بهشت زیر پای مادران است, اما هر گاه خدارا به دستان پینه بسته پدرم قسم دادم, دعایم مستجاب شد
انگار خدا هم از ارزش ان پینه ها بی خبر نیس......